از میدان بدر کردن درد و مرض فساد در نیجریه

14 سپتامبر 2012 | :دسته بندی فساد مالی

نویسنده: چاکوونونسو ئوگبی

پیشگفتار

 

اخیرا دولت نیجریه از یک سری تبلیغاتی که بر صداقتش در مبارزه با فساد تأکید دارد، پشتیبانی مالی کرد. اما من بدون اینکه از خوردن برچسب شخصی غیرمیهن پرست بهراسم، اعلام می کنم که این مبارزه بر علیه فساد سرابی است که نشانگر بالاترین میزان نفاق و دورویی می باشد. چراکه برغم ادعاهای دولت نیجریه، فساد همچنان در سطحی فراگیر و گسترده در سطوح ملی و محلی وجود دارد (1).

شکل های پرشمار فساد

مجتمع فولاد اجائوکاتا در ایالت کوجی نیجریه قرار دارد. وجود این مجتمع نویدبخش آنست که محلی قابل دوام باشد، که بتواند انگیزه ای قوی برای یک انقلاب صنعتی در حوزه اقتصاد نیجریه به شمار رود. تاکنون 4 میلیارد و 600 میلیون دلار آمریکا صرف احیا و بازسازی این مجتمع شده است. اما وضعیت موجود در آن نشان می دهد، که بدون تردید انحرافی در سیستم نیجریه به وجود آمده است (2). کمااینکه پولی که قرار بوده برای بهبود این مجتمع صرف شود، ظاهرا به سوی منابع مالی کنتراتچی های فاسد و همپالکی های دولتی آنها سوق داده شده است. این شرکاء پول های مورد اشاره را در جیب های گشاد خود ریخته اند.

اندرو مرد جوان و با استعدادی از اهالی استان آنامبرای نیجریه است. او در تولید خودرو نبوغ و ابتکار دارد. آروزیش هم اینست، که در داخل کشور خودرویی کامل بسازد. اما برغم این حقیقت که نیجریه میلیاردها دلار صرف ساخت و توسعه مجتمع فولاد اجائوکاتا کرده، رؤیای اندرو همچنان دست نیافتنی باقی مانده است. چراکه نیجریه هنوز نمی تواند فولاد خود را تولید کند.

شوربختانه مورد مجتمع فولاد اجائوکاتا منحصر بفرد نیست. کمااینکه بین سال های 1999 تا 2007 دولت نیجریه 13 میلیارد و 280 میلیون دلار آمریکا را برای ساخت نسل جدیدی از ژنراتورهای برق اختصاص داد. اما این پول برای هدف مورد نظر صرف نشد. بلکه مقامات دولتی مسئول بخش نیرو آن را خرج اهداف شخصی خود کردند (3). در نتیجه نسل نوین ژنراتورهای برقی، نتوانسته از عهده تقاضاهای فراوان برای مصرف برق کشور برآیند.

دابم ساکن ایالت انوگو نیجریه است. او در دکه ای که پدرش برایش درست کرده، تنقلات و نوشیدنی های غیرالکلی می فروشد. با اینهمه برای پیگیری تلاش های مالی و اقتصادی خود با یک چالش بزرگ روبرو است. چراکه پیشه وران و صنعتگرانی که در همان محله کار می کنند، از او نوشیدنی های غیرالکلی می خرند. آن هم در صورتی که این نوشیدنی ها خنک باشند. البته هر کسی که نوشیدنی می خرد باید برای اینکه چیزی داشته باشد که همراه با آن بخورد، تنقلات هم ابتیاع کند. بنابراین طبیعتا روند خرید کسبه اطراف دابم، بر فروش تنقلات وی نیز تأثیر می گذارد. چراکه رفتن مداوم برق که سبب می شود او نتواند نوشیدنی های خنک عرضه کند، در عین حال باعث می گردد که تنقلاتش هم به فروش نرسند. این موضوع کسب و کار او را از رونق می اندازد، و به نوبه خود باعث زیان مالی می شود. این زیان وی را ناچار می کند، که میزان خرید کلی تنقلات خویش را کاهش دهد.

ایفینیی در واقع مهندس مکانیک است. او استعداد ساخت ژنراتورهای برق جایگزین را دارد. رؤیای وی اینست، که در جهان مهندس مکانیک مشهوری باشد. به همین سبب پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه دست کمک به سوی وزارت علوم و فناوری دولت مرکزی نیجریه دراز کرد، تا تولید ژنراتورهای برق جایگزین را آغاز نماید. اما پاسخی شنید، که برایش باور نکردنی بود. زیرا به او گفتند پیش از اینکه بتوان فرم درخواست کمکش از دولت را به دست وزیر مربوطه رساند، باید خودش به این وزارتخانه کمک مالی کند. به این ترتیب رؤیای ایفینیی در مورد کمک اقتصادی به سرزمین پدری خود، نقش بر آب شد.

ئونیکا مردی اهل کسب و کار و از ساکنان آبا است، که شهری صنعتی واقع در ایالت آبیای نیجریه می باشد. او هر هفته برای خرید کلی به بازار اصلی ئونیتشا می رود، که بزرگترین بازار غرب آفریقا است. چراکه اجناسی را که در این بازار از عمده فروشی ها ابتیاع می کند، به صورت خرده فروشی به مشتریان خود ارائه می نماید. مشتریانی که برای خرید به دکه وی مراجعه می کنند.

اما او نیز هر بار که به بازار اصلی ئونیتشا می رود، با یک چالش غیرقابل اجتاب رویرو است. چراکه نیروهای پلیس در نقاط گوناگون ایست- بازرسی بزرگراهی که آبا را به ئونیتشا وصل می کند، همواره از او باج سبیل می گیرند. بنابراین وی در هر یک از 60 نقطه ایست- بازرسی، مبلغی معادل یک دلار به آنها می پردازد. البته این مبالغ زیر عنوان کمک به پلیس گرفته می شوند.

ئونیکا این کار را از روی رضایت انجام نمی دهد. اما هیچ گزینه دیگری هم ندارد. چراکه در صورت امتناع از پرداخت پول، باید این خطر را به جان بخرد که بر اثر شلیک گلوله افراد پلیس به قتل برسد (4).  بنابراین در پایان ناچار است تنها آنقدری جنس بخرد، که بتواند با پول باقیمانده بهای آن را بپردازد. عمکلرد نیروهای پلیس سبب می شود، که ئونیکا  نیز اجناس خویش را گران تر بفروشد. کاری که به نوبه خود سبب نارضایتی مشتریان، و کاهش شمار آنها می شود. در نتیجه ئونیکا نیز نمی تواند به رؤیای فروشنده موفق بودن خود، جامه عمل بپوشاند.

پاسکال فارغ التحصیل بااستعداد رشته مدیریت مالی و بانکداری دانشگاه دولتی لاگوس است. زمانی که وی درس خود را تمام کرد، امیدوار بود بانکداری سرشناس شود. او مشتاق همکاری با بانک نیجریه بود. هنگامی که در سال 2004 فارغ التحصیل شد، در روزنامه چشمش به آگهی استخدام بانک تریومف افتاد. تریومف در آن هنگام از خوشنام ترین و مشهورترین بابک های نیجریه به شمار می رفت. پاسکال نیز مانند افراد زیاد دیگری، برای تصدی این شغل درخواست فرستاد. افرادی که برخلاف خودش هرگز در دانشگاه بانکداری نخوانده بودند، و از این کار آگاهی چندانی نداشتند. اما در کمال تأسف مشاهده کرد که یکی از همدانشگاهی هایش به نام امانوئل برای تصدی این مقام برگزیده شد، که رشته تحصیلیش در دانشگاه علوم اجتماعی بود. اما تقاضای پاسکال مورد موافقت قرار نگرفت. تنها جرم پاسکال این بود، که در بانک آشنایی نداشت که بتواند به او در گرفتن آن شغل کمک کند.

زمانی که امانوئل به عنوان صندوقدار بانک تربومف کار می کرد، اصلا با وظایف محوله آشنایی نداشت. او حتی به ندرت سر وقت مقرر در محل کار خود حاضر می شد. محاسباتش را هم بگونه ای انجام می داد، که مطلقا در حد و اندازه ای نبودند که از یک بانکدار حرفه ای انتظار می رود. در نتیجه میزان قابل توجهی از دارایی بانک کاسته شد. در پایان سال 2005 بانک مرکزی نیجریه بانک تریومف را ورشکسته اعلام کرد. مشتریانی که پول های خود را در این بانک گذاشته بودند، سرمایه خویش را از دست دادند. همچنین بسیاری دیگر از مشتریان از ترس از دست دادن پس اندازهای خود، از آن پس با بانک های نیجریه طرف معامله نشدند. چراکه تعطیلی بانک تریومف سبب سلب اعتماد آنان از بخش بانکداری نیجریه شده بود.

جوزف از پیشگامان کاریابی و مقیم ایالت کادونای نیجریه می باشد. او توانست پس از بیش از ده سال کار به عنوان جوشکار کنار خیابان، 2 میلیون نایرا (واحد پول نیجریه) معادل 12 هزار دلار آمریکا پس انداز کند. سپس از طریق دوستانش با بازار سهام نیجریه آشنا شد. دوستانی که به او نصیحت کردند در یک شرکت نیجریه ای قابل اعتماد که خودش دوست دارد، سهام بخرد. او سپس با مسئولان بازار سهام نیز مشورت کرد. آنها متقاعدش نمودند، که خرید سهام این بازار اقدامی سودمند است. وی نیز کل 2 میلیون نایرای خود را صرف خرید سهام شرکت جدده پی ال سی کرد، که به توانایی بالقوه مالی خود مشهور بود. او این اقدام را در حالی به عمل آورد، که اصلا نمی دانست تمامی شرکت های موجود در فهرست بازار سهام نیجریه در سال 2009 در آستانه نابودی هستند (5). چراکه اطلاعاتی که مقامات مربوطه در مورد قابل اعتماد بودن جدده پی ال سی و بازار سهام به او داده بودند، دروغ بود.

کمتر از یک سال پس از آنکه جوزف سهام جدده پی ال سی را خریداری کرد، فاجعه ای رخ داد. کمااینکه اخباری پخش شد مبنی بر اینکه رکود اقتصادی جهانی به بازار سهام نیجریه ضربه شدیدی زده است، و اینکه مقامات مالی این کشور هرگز حقیقت را به مردم نگفته اند. جوزف بسرعت کوشید سهام خود در جدده پی ال سی را بفروشد، بلکه بتواند پولی را که سرمایه گذاری کرده دوباره به دست بیاورد. اما دیگر خیلی دیر شده بود. زیرا دریافت که ارزش هر یک از 2 میلیون سهامی را که در سال 2007 هر کدام از آنها را به بهای یک نایرا خریده بود، به پنجاه کوبو کاهش پیدا کرده اند. به عبارت دیگر از ارزش هر یک از سهام او پنجاه درصد کم شده بود (6). جوزف احساس کرد که به او خیانت شده، و گمراهش کرده اند. بسیاری از دوستانش نیز پس از آگاهی از آنچه بر وی رفته بود، تصمیم گرفتند هرگز پولشان را در یک شرکت نیجریه ای سرمایه گذاری نکنند و به استقبال چنین مخاطراتی نروند. چراکه می ترسیدند بلایی که به سر جوزف آمد، بر سر خودشان هم بیاید.

فمی دانشجوی رشته شیمی صنعتی و ضایعات صنعتی دانشگاه ایبادن در ایالت اوبو در غرب نیجریه است. او در تولید مواد شوینده از استعداد خوبی برخوردار می باشد. به همین سبب شروع به پس انداز کرد، تا شاید روزی بتواند کسب و کار خود را راه بیندازد. اما لازم بود که برای تولید مواد شوینده و کسب سود به نقطه ای از نیجریه برود، که منابع طبیعی مورد نیاز برای حرفه اش آماده و در دسترس باشند. به همین سبب به ایالت ابونیی نقل مکان کرد، که روغن خرما تولید می کند. یعنی ماده ای که برای استفاده در تولید مواد شوینده او جنبه حیاتی دارد.

زمانی که فمی به منظور درخواست قطعه ای زمین بسراغ وزارت زمین ایالت مورد اشاره رفت، به او گفته شد که بهایی که باید برای زمین بپردازد بیش از قیمتی است که ساکنان این ایالت می پردازند. گناه فمی این بود، که اهل قبیله ای دیگر به شمار می رفت. چراکه اهالی ایالت ابونیی اهل قبیله بورابا بودند. بنابراین شرایطی که وزارتخانه مورد اشاره پیش پای فمی قرار داد به اندازه ای سنگین بودند، که وی به ناچار به ایالت اوبو بازگشت که اهل آن است. سرانجام دیز در همین ایالت کار خود را به راه انداخت. اما ناچارست، روغن خرما را از ایالت ابونیی به محل زندگی خود وارد کند. این امر سبب شده که تولید مواد شوینده برایش گرانتر تمام شود. همچنین کارش با تأخیر همراه باشد. هزینه سنگین واردات روغن خرما از ایالت ابونیی سبب افزایش مخارج تولید مواد شوینده وی می شود. در نتیجه محصولاتش نمی توانند از نظر قیمت با تولیداتی که از سایر نقاط جهان وارد نیجریه می شوند، رقابت کنند.

مگبوری کشاورزی اهل آمودا می باشد، که دهکده ای دورافتاده در ایالت ایناجوی نیجریه است. او نیز مانند بسیاری دیگر از کشاورزانی که در پیرامون خودش زندگی می کنند، محصولات خویش را به بازارهای شهری ایالت مورد اشاره می برد و به بهایی ارزانتر می فروخت. اما این کار برایش آسان نبود. زیرا روی رودخانه نیابا پلی وجود نداشت، که جامعه کوچک روستایی وی در امودا را به سایر نقاط ایالت ایناجو وصل کند. در سال 2006 فرماندار این ایالت روی روخانه مورد اشاره پلی زد، که حکم راه اصلی جامعه روستایی مگبوری به سایر مناطق ایالت را پیدا کرد.

اما این پل یک سال بعد فروریخت، و فاجعه ای را به وجود آورد (7).  خبرهایی که پخش شدند حاکی از آن بودند، که شرکت سازنده پل مورد اشاره صلاحیت انجام چنین ساخت و سازی را نداشت. اما در قبال گرفتن قرارداد ساخت پل، پولی را که قرار بود از این بابت به دست بیاورد، با فرماندار ایالت ایناجو تقسیم کرده بود.

فروریختن پل شرایط را برای مگبوری و سایر کشاورزان منطقه بسیار مشکل کرده است. چراکه اینک ناچار می باشد، از جاده ای دیگر خود را به بازارهای بیرون از روستا برساند. جاده ای که بسیار طولانی تر است. بنابراین رانندگانی که وی را به مقصد می رسانند نیز، از او کرایه بیشتری می گیرند. این در حالی است که اگر خودش تلاش کند این اضافه بها را از طریق فروش محصولاتش جبران نماید، بیشتر زیان می بیند. چراکه مشتریان حاضر نیستند برای خرید این محصولات بهای بیشتری بپردازند.

چرا مشکلات همچنان به قوت خود باقی می مانند؟

به نظر می رسد بیشتر مردم نیجریه به مخاطره وجود فساد در جامعه خود عادت کرده اند. کمااینکه اخلاقیات کمرنگ ضد فسادی که در گذشته کم و بیش در جامعه رایج بودند، دیگر به کلی رنگ باخته و از بین رفته اند. در عین حال اینک جامعه از کسانی که ثروتشان را از راه های خلاف و فاسد به دست آورده اند، استقبال می کند و به آنها منصب ها و جایگاه های افتخارآمیز می دهد. کمااینکه با کسانی که در دادگاه به فساد متهم شده اند، مانند قهرمان رفتار می شود. بنابراین به نظر می رسد، که پیامی غیررسمی به خیل عظیم نسل های پیاپی نیجریه انتقال پیدا کرده است. اینکه هدف وسیله را توجیه می کند. مصداق آشکار این ادعا، بود جرج کارمند پیشین دولت است که به اقدامات فسادآمیز متهم شد. اما همین شخص پس از آزادی از زندان با سلام و صلوات بسیاری از مقامات بلندپایه کشور از جمله رئیس جمهور پیشین نیجریه، به صحنه اجتماع بازگشت (8).

راه خروج از مخمصه نیجریه

جوانان نیجریه که صمیمانه و مشتاقانه به مبارزه با فساد اعتقاد دارند، باید در اقدامات نافرمانی مدنی، راه پیمایی ها، و اعتراض بر علیه عملکرد پرفسادی که از سوی مقامات کشور همچنان ادامه دارد، دخیل باشند. زیرا ثابت شده که اینگونه اقدامات در سایر نقاط جهان که هنوز فساد در سطحی بالا حاکم است، مؤثر بوده اند. مثلا در شانزدهم اوت 2011 اعتصاب غذای سیزده روز آنا هزاره، منبع الهام هزاران جوان هندی شد که بر علیه فساد دولتی اعتراض کردند. این اعتراض نتایج مثبتی به بار آورد. چراکه نمایندگان ناچار شدند پیشنهاداتی برای اجرای قوانینی مانند لوکپال به مجلس تقدیم کنند، که از مبارزه مناسب بر علیه فساد احراز اطمینان شود (9).

جوانان نیجریه باید برای پرسش از دولت در باره دلایل این مسئله که چرا پولی که برای پروژه های ملی در نظر گرفته می شود با کار انجام شده همخوانی ندارد، از رسانه ها استفاده کنند. همچنین لازمست از طریق جوانان وطن دوست جامعه را نسبت به زیان هایی که فساد بر جامعه وارد کرده است، حساس نمود. چراکه رسانه های اجتماعی و به ویژه فیسبوک به عنوان ابزاری برای گردهم آوردن بیشتر جوانان نیجریه مورد استفاده قرار می گیرد، تا مسائل شخصی و جمعی را به بحث و تبادل نظر بگذارند. به عبارت دیگر از این رسانه اجتماعی به عنوان ابزاری برای نشان دادن فساد و فشار بر دولت جهت پاسخگویی، استفاده می شود. از آنجا که بیشتر مردم نیجریه برای ارتباط از تلفن های دستی استفاده می کنند، می توان پیام های طولانی را هم برای مشترکان این تلفن ها فرستاد تا به آنها در مورد پرهیز از فساد آموزش داده شود (10).

اگر جوانان نیجریه می خواهند برای خلاصی کشورشان از شر فساد ریشه دار و قوی امیدی واقعی و جدی داشته باشند، باید بدانند که در کنار پویش (کمپین) رسانه ها، استفاده از حق رأی نیز از اهمیت حیاتی برخوردارست. بنابراین این جوانان باید تنها به رهبرانی رأی بدهند که سابقه نظم و انضباط و فاسد نبودن  داشته، و عاری از تعصبات قبیله ای، نژادی، و دینی، باشند. رژیم تیمسار (ژنرال) مهامادو بوهاری که عمری کوتاه داشت و تنها از سی و یکم دسامبر 1983 تا بیست و هفتم اوت 1985 بر سر کار بود، نمونه ای بارز از رژیمی است که همواره هم در حرف و هم در عمل، با فساد مبارزه می کرد. البته دولت وی می توانست بی وقفه بر علیه فساد بجنگد. چراکه وجود رهبری صادق در رأس کشور، تأثیری فراوان بر سایر بخش های جامعه دارد.

به طریقی مشابه آن دسته از نیجریه های مشهور که از طریق فساد به ثروت دست پیدا کرده اند، باید به جای اینکه مورد تشویق قرار بگیرند، رسما توبیخ شوند. البته ممکنست به نظر برسد، که انجام چنین کاری مشکل است. اما آن جوانان نیجریه ای که مایلند در قسمت خوب تاریخ قرار بگیرند و خوشنام باقی بمانند، باید موضوعی را با عبارات صریح و آشکار روشن کنند. اینکه رهبران فرهنگی از دست افرادی خسته شده اند که در عین تمایل به فساد، خواهان احترام هستند. بدون اینکه شایستگی اینگونه احترام ها را داشته باشند. چنین موضعی پیامی آشکار برای همه کسانی می فرستد که ممکنست تمایل داشته باشند که به افرادی احترام بگذارند، که می خواهند دست به اقدامات فسادآلود نزنند، و یا از آنها دست بردارند.

اگر به این پیشنهاد ها عمل شود، ممکنست نیجریه یک بار دیگر در مسیر درست قرار بگیرد و کشوری شود، که پیشرفتش بدون قید وبندهای فسادآلوده قابل تصور باشد.

پانویس ها

 

1- ول سویاینکا، “پیگیری نامقدس”، مجله نو بلک، 11 دسامبر 2008،

http://www.thenewblackmagazine.com/view.aspx?index=1731

2- مجتمع فولاد اجائوکاتا، نماد عظیم فساد رسمی، “روزنامه نیجریه”، 28 اوت 2011،

http:// www.thenigeriandaily.com/2011/08/28/ajaokuta-steelcompany- symbol-of-monumental-official- orruption/

3- “بررسی پروژه برقرسانی: چگونه ئوباسانجو، ایمدکه، و سایرین 2.5 تریلیون نایرا را به هدر دادند “، الومباه، 26 آوریل 2010،

http://www.elombah.com/index.php?option=com_content&view=article&id=3439:power-project-probe-how- obasanjo-imoke-otherswasted- n25tr&catid=48:corruption-reports

4- “فساد پلیس در نیجریه”، سازمان دیده بان حقوق بشر، 17 اوت 2010،

http://www.hrw.org/features/police-corruptionnigeria

5- کارولین دافیلد، “بانوی آهنین نیجریه گریبان کلاهبرداران را می گیرد”، اخبار بی بی سی، اول ژوئیه 2011، http://www.bbc.co.uk/news/10464725

6- 100 کوبو معادل یک نایرا است.

7- فرانسوا اگوک، “نیجریه: پل 292 میلیون نایرایی نیابا فرومی ریزد”، نشریه تمام آفریقا، 8 ژوئیه 2007، http://allafrica.com/stories/200707091082.html

8- ئولاویل ئولالای، “آباسانجو، رئیس پی دی پی، بود جرج را به حضور می پذیرد”، نشریه زندگی امروز، بیست و هفتم فوریه 2011،

http://www.thisdaylive.com/articles/obasanjo-pdp-chieftains-receivebode- george/86918/

9- جیم یاردلی، “اعتصاب کننده غذای موفق، شرایط موجود سیاسی را به لرزه درمی آورد”، نشریه نیویورک تایمز، 28 اوت 2011، http://www.nytimes.com/2011/08/29/world/asia/29india.html?_r=1

10- اسحاق فادییبی، “ثبت نام برای کارت های پیش پرداخت شده مورد استفاده مشترکین سیستم جهانی تلفن های دستی نیجریه: یک ضرورت”، بیانیه مطبوعاتی منتشر شده در  16 ماه مه 2009،

http://www.pressreleasepoint.com/nigeria%E2%80%99s-gsm-prepaid-subscribers-sim-cardsregistration-necessity

 

چاکوونونسو ئوگبی/  Chukwunonso Ogbe(نوبسنده این مقاله) فرزند آقای فرانسوا ئونام و خانم کارولین ئوگبی در شانزدهم اوت 1985 در آمچی ئووانی واقع در ایالت اماگای نیجریه چشم به جهان گشود. او در سال های 1996 تا 1998 تحصیلات دوره راهنمایی را تمام کرد. سپس بین سال های 1999 تا 2001 دوره دبیرستان را به پایان رساند. وی در 2008 به عنوان دانشجوی حقوق دوره کارشناسی (لیسانس) دانشگاه نیجریه پذیرفته شد. تحصیلات تکمیلی او در این رشته سبب گردید، که در سوم نوامبر 2009 به عنوان حقوقدان دیوانعالی نیجریه به کانون وکلای این کشور فراخوانده شود. وی اخیرا از مؤسسه مطالعات سازمان ملل متحد در دهلی نوی هندوستان، مدرک سازمان ملل متحد و تفاهم بین المللی دریافت کرد.

 

او دوره یک سال حدمت سربازی اجباری خود را از سال 2009 تا 2010 در برنامه ملی سپاه خدمات جوانان نیجریه در وزارت دادگستری دولت ایالتی ئوگان گذراند. در این یک سال به عنوان مشاور بخش دادگاه های جنایی این وزارتخانه خدمت می کرد. پس از پایان دوره سربازی به شرکت حقوقی خصوصی دنیس مبا و دستیاران پیوست.

 

در ژوئیه 2011 برای ادامه تحصیلات به هندوستان رفت. او اینک دانشجوی دوره کارشناسی ارشد (فوق لیسانس) رشته حقوق مقایسه ای دانشگاه دهلی است.  وی در کنار ادامه تحصیل، دست به قلم نیز می باشد. کمااینکه کتابی زیر عنوان وضعیت دشوار جوانان نیجریه ای نوشته، که در آن عمدتا به چالش های پیش روی این جوانان پرداخته است. این کتاب در سال 2009 منتشر شد. وی دو کتاب دیگر نیز در دست انتشار دارد.

قسمت نظرات بسته است.