نتایج پژوهش مؤسسه اعتبار سوئیس که گزارش آن اخیرا منتشر شد، مسئله ای را تأیید می کند که بسیاری از افراد از پیشترها از آن آگاهی داشتند. اینکه شرکت هایی که در هیئت مدیره آنها زنان نیز حضور دارند، نسبت به آن دسته از همتایان خود که هیئت مدیره شان تنها متشکل از مردان هستند، دارای عملکرد بهتری می باشند. در حقیقت این پژوهش نشان داد، که شرکت های دسته اول نسبت به گروه دوم 26 درصد بهتر کار می کنند. در عین حال رشد درآمد شرکت های گروه دوم در مقایسه با دسته اول، کمتر و آهسته تر بود. همچنین نسبت قرض آنها به سرمایه اشان در مقایسه با شرکت هایی که در هیئت مدیره آنها زنان نیز حضور دارند، بیشتر است.
جالب اینکه به نظر می رسد فاصله عملکرد این دو گروه شرکت از هنگام بحران های اقتصادی سال 2008 به این سو، افزایش هم پیدا کرده باشد. این امر به تأیید نتایج برخی از پژوهش های موجود مبنی بر این مسئله کمک می کند، که چرا تنوع در هیئت مدیره برای علمکرد شرکت ها مفید است. از جمله پاسخ ها به این چرا اینست که تنوع دیدگاه ها در هیئت مدیره ها به کیفیت تصمیم گیری، افزایش ابتکارات، ایجاد استقلال بیشتر از مدیران، و دادن فرصت به هیئت مدیره ها برای عملکرد مناسب تر و کاراتر در هنگام وظایف حیاتی پیگیری مسائل، کمک می کند. همانگونه که ارنست و یانگ در سال 2009 گزارش دادند، شرکت های دارای تنوع بیشتر در هیئت مدیره اشان، در زمینه سود سهام نسبت به همتایان دارای هیئت مدیره تک جنسیتی خود، به نحوی چشمگیر و قابل توجه بهتر عمل می کنند. همچنین همانگونه که استفنی فاستر اخیرا در یک پرسش و پاسخ استدلال کرد، در عین حال وجود زنان بیشتر در نقش رهبری بخش خصوصی می تواند تأثیرات گسترده تری بر جامعه و سیاست داشته باشد.
با توجه به قدرت بیشتر زنان در مدیریت کردن مخاطرات، گرفتن تصمیمات مشکل، و تشویق و ترویج ابتکار، عاقلانه خواهد بود که شرکت های دارای هیئت مدیره متنوع در خلال وضعیت های نامناسب مالی، عملکرد بهتری داشته باشند. اما برغم تمامی این مزیت های آشکار، حدود 36 درصد شرکت های آمریکایی هنوز هم دارای هیئت مدیره هایی هستند که تمام اعضای آنها را مردان تشکیل می دهند. همچنین یک سوم هزار شرکتی که در لیست نشریه اقتصادی فورچون قرار گرفته اند، در هیئت مدیره های خود تنها یک زن دارند. هدف پویش (کمپین) 2020 این است، که تا سال 2020 نسبت زنان در هیئت مدیره این شرکت ها را به 20 درصد برساند. در عین حال اتحادیه اروپا حتی هدف بلندپروازانه تر 40 درصد را مدنظر قرار داده است. البته سال ها تلاش بی وقفه لازم می باشد، تا این دو هدف جامه عمل بپوشند. این در حالی است که بگونه ای مستمر بر شواهد مبتنی بر فواید داشتن زنان در هیئت مدیره شرکت ها، افزوده می شود.
البته امکان دارد دستاوردهای بالقوه حضور زنان در هیئت مدیره های بازارهای رو به ظهور، حتی بیش از آن باشد که اشاره شد. کمااینکه در بسیاری از کشورها غیر معمول نیست، که زنان کسب و کارهای (معمولا کوچک) خود را داشته باشند. اما شمار زنان در هیئت مدیره شرکت های عمده بسیار کمتر است. کمااینکه براساس آخرین پژوهش رده بندی نهاد بین المللی اداره شرکت ها با معیارهای متری (GMI)، زنان در سطح جهان تنها 10 درصد هیئت مدیره ها را تشکیل می دهند. چراکه برغم برخی از کشورهای متفاوت مانند آفریقای جنوبی که در آن درصد مدیران زن 17.4 (بیش از آمریکا) است، شمار زنان در هیئت مدیره های کشورهای رو به توسعه معمولا بسیار کمتر از آمریکا و اروپا می باشد. بگونه ای که در برخی از کشورهای خاورمیانه کمتر از یک درصد مدیران را زنان تشکیل می دهند. با تمامی چالش های موجود در انجام کسب و کار در کشورهای رو به توسعه و موقعیت های خوب فراوان برای ابتکارات و تفکرات خارج از کلیشه های مرسوم، تشویق و ترغیب برای داشتن مدیران زن بیشتر در این کشورها می تواند دارای منافع اقتصادی چشمگیری برای شرکت هایی باشد، که پیشرقته تر از مکان خود فکر می کنند. چراکه مشمول سازی زنان در هیئت مدیره های هر کشوری، تنها مسئله مساوات و عدالت نیست. بلکه کاملا برای کسب و کار هم، مفید می باشد.