بازرگانان و کسبه میدان تحریر

24 اکتبر 2011 | :دسته بندی بلاگ میهمان

 

در مصر و خاورمیانه این سوء تفاهم و برداشت نادرست وجود دارد، که جامعه بازرگانی و کسب و کارها در بهار عربی نقشی نداشته اند و جزئی از این روند نبوده اند. در صورتی که واقعیت اینست که افراد این جامعه بخشی فعال از تغییراتی هستند، که دارد منطقه را در بر می گیرد. چراکه زنان و مردان طبقه متوسط مصر که بسیاری از آنان دست اندرکار فعالیت های اقتصادی هستند، در پیروزی انقلاب این کشور نقشی اساسی داشتند.

هنگامی که من در بیست و پنجم ژانویه یعنی نخستین روز انقلاب برای اولین بار در میدان تحریر (آزادی) حضور یافتم، بسیاری از بازرگانان و کسبه که دوستان و همکاران خودم بودند، ابوابجمعی شرکت های بزرگ، و همچنین صاحبان کسب و کارهای کوچک را، در آنجا مشاهده کردم. هیچیک از ما تجربه زندگی در دوران رخ دادن یک انقلاب را نداشتیم. بنابراین تنها چیزی که در مورد این پدیده ناشناخته می دانستیم این بود که به خیابان ها بریزیم، چهره های آشنا و افرادی را که می شناختیم پیدا کنیم، بازو در بازوی یکدیگر گام برداریم، و حتی اگر در درون احساس ترس می کنیم، قدرت و جسارت نشان دهیم.

در آن روز ما راهپیمایی را از میدان مصطفی محمد آغاز کردیم، که در محله ای واقع در تقریبا 5 کیلومتری میدان تحریر قرار دارد. محله ای که خودم اهل آن هستم، و بنابراین آن را به خوبی می شناسم. نخستین چهره های آشنایی که در آن روز دیدم، همکار و دوست عزیرم که یک شرکت متوسط فناوری ارتباطات و اطلاعات (آی سی تی) دارد، و سلمانیم بودند. ما در چند دقیقه نخست که سرشار از هیجان و ترس بود، با یکدگر گام برمی داشتیم. اما به موازاتی که در محله متوسط نشین خود راه می رفتیم چهره های آشنای بیشتر و بیشتری را دیدیم، که به همراه مردمی که از آپارتمان هایشان بیرون می آمدند، به ما پیوستند. تعداد ما راه پیمایان در ابتدا 300 تن می شد. اما در انتها یعنی پس از ادغام در جمعیتی که اهل محله کم درآمد نهیه بودند، به حدود 15 هزار نفر رسید. پیش از اینکه وارد میدان تحریر شویم، تعدادمان به تقریبا دو برابر افرادی سر می زد که قبل از ما وارد این میدان شده بودند.

همان طورکه داشتیم در میدان مورد اشاره مستقر می شدیم، برخی از مهمترین و شاخص ترین چهره های بازرگانانی و کسب و کار مصر را مشاهده کردم، که در میان آنها صاحبان 100 شرکت عمده موجود در فهرست بازار سهام نیز به چشم می خوردند. ما همه به یکدیگر پیوستیم. زیرا منظورمان این بود، که این اتحاد را نشان دهیم.

من در خیابان با جوانان صحبت می کردم که احراز اطمینان نمایم، که آنها متوجه هستند که همه در آن میدان حضور دارند. و اینکه حتی ثروتمندان و اشخاص مشهور مصر به جنبش پیوسته اند. همه شلوار جین به همراه ژاکت و یا کت به تن داشتند. چراکه هوا اندکی سرد بود. در عین حال کسی با کسی فرق نداشت، و اصلا مطرح نبود که کی چکاره است. زیرا همه فارغ از طبقه و خواستگاه اجتماعی خود، مصری به شمار می رفتند. در عین حال همه به طور یکسان نبود آزادی،  دمکراسی، و همچنین بی عدالتی سیستم موجود را، احساس می کردند. آنچه مردم باید بدانند اینست که تمامی صاحبان حرفه ها و کسب و کارهای بزرگ و کوچک که میدان تحریر را پر کرده بودند، بیش از هر کس دیگری در یک انتقال دمکراتیک منافع دارند. چراکه تنها دمکراسی می تواند، نقش قانون و پاسخگویی لازم برای محیطی کسب و کار دوستانه را تضمین نماید.

متأسفانه آنچه امروز شاهد آن هستیم چرخشی عوامفریبانه است، که می تواند به آینده مصر زیان برساند. به نظر می رسد که این چرخش عمدتا نتیجه درخواست های زیر تلقین و تأثیر دولت برای عدالت اجتماعی است، تا منافع و اهداف دمکراسی و آزادی را به سمت دستاوردهای کوتاه مدت مادی منحرف نماید. دستاوردهایی که اغلب به بهای اصلاحات بسیار مورد نیاز، به دست می آیند.

این در حالی است که آنچه بسیاری از بازرگانان و کسبه را به خیابان ها کشاند، عدم شفافیت و رانت خواری هایی بود که اجازه می داد تنها یک گروه 40 تا 50 نفره نورچشمی از محیط بازرگانانی و کسب و کار مصر بهره ببرند. بنابراین بازرگانان و کسبه حضور یافته در میدان تحریر احساس کرده بودند که کسب و کار در چنین جو فاسد و غیرشفافی، تا چد اندازه مشکل است.

مهمتر اینکه آنها به عنوان سرمایه گذار و صاحبان بصیرت که رؤیای موفقیت در سر می پرورانند، احساس می کردند که موفقیت کسب و کار ایشان باید بتواند و خواهد توانست مصر را کشوری موفق تر نماید، که این توانایی را داشته باشد که در عرصه جهانی رقابت کند. در واقع فکر نمی کنم هیچ مصری اعم از بازرگانان و کسبه، تمامی شهروندان، عامه مردم، دانش آموزان، و دانشجویان، بر این تصور بودند که شهروندان یک کشور رو به توسعه هستند.

بااینهمه بسیاری از امیدها برای تغییر که بازرگانان و کسبه را به میدان تحریر کشاند، هنوز برآورده نشده اند. کمااینکه ما در محیطی دارای مخاطرات فراوان اقتصادی و سیاسی زندگی می کنیم، و هیچکس نمی داند به کدام سو روان هستیم. اما بازرگانان و کسبه از طریق فشار آوردن برای اصلاحات و یا پیوستن به احزاب سیاسی، همچنان در میدان هستند. مثلا نجيب ساويرس یکی از بزرگترین دست اندرکاران اقتصاد کشور، همین اخیرا حزب مصری های آزاد را سازمان داد. بسیاری از بازرگانان و کسبه دیگر نیز یا دارند حزب خود را پایه گذاری می کنند، و یا به احزاب موجود می پیوندند.

به خاطر داشتن این مسئله از اهمیت برخوردارست که در حالی که بازرگانان و کسبه برای ایجاد دمکراسی در کشور تلاش می کنند، آماده اند تا ثروت و موقعیت خویش را برای مصری آزاد، دمکراتیک، و سعادتمند فدا نمایند. بنابراین نتایج انقلاب باید بازتاب تمامی مصری ها از کلیه طبقات و از جمله بازرگانان و کسبه باشد، که طبقه متوسط را تشکیل می دهند.

پانویس

این مقاله به قلم اسامه مراد رئیس و رئیس هیئت مدیره حق العمل کاران مالی عرب نوشته شده است، و به بخش مقالات وارده (مهمان) تعلق دارد.

قسمت نظرات بسته است.