سی دقیقه پس از آنکه هواپیما در شهر کردنشین دیاربکر بزمین نشست، رابطم ابرا از من پرسید نخستین برداشتم از این شهر چیست؟ ازآنجاکه اولین بار بود به دیاربکر می رفتم، با خود اندیشیدم که خوب مسلما این ترکیه ای نیست که انسان در غرب از طریق بلندگوهای استانبول و آنکارا در مورد آن می شنود. بنابراین به او گفتم که به نظر می رسد دیاربکر شکوه استانبول را ندارد، ولی این کمبود را با جنب و جوش و روحیه بالای مردمش جبران می کند.
دیاربکر شهری با قدمت 7 هزار ساله است، که در جنوبشرقی ترکیه قرار دارد. بخش های قدیمی آن با دیواری محصور شده اند، که در قرن چهارم ساخته شده است. این شهر دائما در حرکت می باشد. با این حال متأسفانه این حرکت، منسجم و به سمت هدفی قطعی و تکامل یافته نیست. چراکه دیاربکر خود را زیر بار مسئولیتی سنگین برده است. به گونه ای که بیشتر ترک ها در سایر نقاط ترکیه به طعنه و کنایه می گویند، که این شهر خود را با مشکلات بسیار روبرو کرده است.
البته به موازاتی که دولت کمک های ملی برای پشتیبانی از ساخت مسکن و پروژه هایی از این دست را افزایش داده، در بیرون از دیوارها نشانه های از توسعه دیده می شوند. با این حال شواهد چندانی مبنی بر پشتیبانی های راهبردی برای تقویت مؤسسات محلی و اقتصاد دیاربکر به چشم نمی خورد. البته تعداد معدودی از سازمان های محلی از جمله جوانان و تغییر که نهادی غیردولتی است، می کوشند فعال باقی بمانند. سازمانی که کارش بهبود وضعینت جوانان دیاربکر از طریق ابتکارات تأسیس شرکت ها و برنامه های تبادل می باشد، و ریاست آن را مردی جوان و پرانرژی به نام امت سوواری به عهده دارد. با این حال نزدیک به 40 درصد جمعیت 600 هزار نفری که در شهر دیاربکر زندگی می کنند (تعداد ساکنان استان دیاربکر 1 میلیون و 500 هزار تن است)، زیر 18 سالند و هیچ دست مایه و امیدی برای استخدام رسمی ندارند. به گونه ای که در واقع اگر کسی در این شهر با افرادی سخن بگوید که شهروندان عادی و اعضای سازمالن های غیردولتی هستند، این احساس ناخوشایند به او دست می دهد که امید در این نقطه رنگ باخته است.
کمااینکه در دیداری که با رهبران جامعه مدنی و رئیس اتقاق بازرگانی محلی داشتم، آشکار گردید که ابتکارات برای تقویت اهالی جهت پشتیبانی از رشد اقتصادی و اجتماعی، و همچنین ثبات، به شدت دچار نقصان هستند. زیرا عدم ارتباطی آشکار بین اتحادیه ها و به ویژه آنهایی که در سطح ملی از یک سو و محلی از دیگر سو فعالیت می کنند، وجود دارد. مثلا بیشتر افرادی که با آنان سخن گفتم اصلا نمی دانستند تعلق به یک اتحادیه چیست، یا چگونه می توانند از این بستگی برای بهره بردن در زندگی روزمره و جامعه خود استفاده کنند؟
ارزیابی این عدم ارتباط سیاسی، همچنین به درک وضعیت دیاربکر کمک می کند. برای نمونه استاندار دیاربکر که منصوب حزب حاکم عدالت و توسعه است، در مورد آینده رشد اقتصادی و خودکفایی منطقه سخنان پر لاف و گزافی تحویلم داد. اما پس از آنکه او جلسه بعدازظهر را به سبب تشکیل دادگاه خود به اتهام نافرمانی به تعویق انداخت، عثمان بیدمیر شهردار کرد و صریح الهجه منتخب دیاربکر، با تأسف خاطرنشان کرد که دولت نمی خواهد یک شهر کردنشین از دیدگاه اقتصادی موفق شود. چراکه می ترسد این موفقیت آتش خودمختاری کردها را شعله ورتر کند.
یک علامت مشخصه نبرد مداوم بین مسئولان دیاربکر که به شدت به زیرساخت های پایه نیاز دارد، اینست که این شهر شاهد بنا شدن دو مجموعه ورزشی در مقابل یکدیگرست. یکی از این مجموعه ها را استاندار دارد می سازد، و دیگری به همت شهردار در دست ساخت می باشد. بنابراین اگر دولت های ملی و محلی نتوانند جهت رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی مبتلابه دیاربکر راهی برای همکاری با یکدیگر پیدا کنند، این روش همچنان ادامه می یابد و سبب حیف و میل می شود. آیا یک اتاق بازرگانی، اتحادیه، و شاید برخی سازمان های جامعه مدنی برپاخواهند خاست تا چنین دسته بندی ها را از بین ببرند، وحدت ایجاد کنند، و همه را در یک مسیر قرار دهند؟