پیامدهای منفی اتکاء بیش از اندازه به درآمد نفت

4 آوریل 2016 | :دسته بندی اصلاحات اقتصادی

 ?????????????????????????????????????????????????????????????????????????

شکوفایی اقتصادی رعدآسا

فورت مک موری واقع در استان آلبرتا تا همین حدود یک سال پیش شاهد رشد اقتصادی مداوم بود. بگونه ای که از جمله بسیاری از ساکنان نقاط دیگر کانادا و سایر کشورهای جهان برای ثروتمند شدن سریع، دست کم برای مدتی به آن نقل مکان می کردند. به همین سبب بیشتر کارشناسان باور داشتند که بین یک تا حداکثر دو دهه دیگر، شاهد تولید روزانه نزدیک به 7 میلیون بشکه نفت در روز خواهد بود. این خوشبینی به اندازه جدی و جاافتاده بود که مثلا شرکت نفتی سینکرود و همگنانش پیش بینی می کردند، که تا سال 2017 کلیه اقدامات در دستشان برای آمده سازی زیربناهای در پیوند با استخراج نفت به پایان خواهد رسید. بنابراین از آن پس از شدت کار کاسته، و وارد مرحله ای می شوند، که خود از آن به عنوان “عملیات” نام می بردند. یعنی از آن پس همه روز مقادیر عظیمی نفت استخراج، و به بازارهای خارجی صادر می کنند. بنابراین کارکنانی که بسیاری از آنان به طور موقت به فورت مک موری کوچ کرده اند، تصمیم خواهند گرفت، در همانجا ماندگار شوند. اقدامی که به نوبه خود سبب ساخت واحدهای مسکونی مناسب، مدارس، مراکز خرید، سالن های سینما، رستوران، و.. می شد. زیرا چنین زیرساخت هایی نه تنها برای رونق باثبات فورت مک موری، که از جمله برای قانع کردن افرادی هم بسیار ضروری بود، که از شرایط موجود دل خوشی نداشتند. زیرا ساکنان آن دو دسته بودند/ هستند. افرادی که از زمان نوزادی با والدینشان به فورت مک موری کوچک کوچ کرده، و با چشمان خود دیده بودند چگونه به سرعت گسترش یافته، و همچنان می یابد. بسیاری از آنها وضع مالی خیلی خوبی داشتند. به همین سبب معمولا سالی چند سفر، و ساخت خانه های میلیون دلاری برای خود و واحدهای مسکونی دیگر جهت اجاره به کارکنان غیرمحلی صنعت نفت، برایشان امری عادی محسوب می شد. بنابراین از زندگی راضی بودند.

در مقابل افراد دیگری که از سایر نقاط  کانادا و کشورهایی مانند آفریقای جنوبی، پاکستان، زلاند نو، و سومالی، به مناسبت رونق اقتصادی فورت مک موری به آن می رفتند، اصلا از از وضعیتشان رضایت نداشتند. زیرا در دیدگاه آنها این شهر کوچک روح نداشت/ ندارد.

البته همه ساکنان دائم یا موقت آن اعم از راضی و ناراضی، در مورد مشکلات متفق القول بودند. مثلا حجم زیاد رفت و آمد وسایل نقلیه/ ترافیک شدید، مشروب فروشی هایی که حتی تا ساعت 2 بامداد باز بودند، وجود تنها یک مرکز خرید با پارکینگی که به سبب محدودیت جا همواره مشتریان برای پارک خودروهای خویش در آن با هم جروبحث می کردند، قمارخانه بوم تان و میکده بیلی که معمولا افراد در محوطه بیرونی آنها با هم دعوا داشتند، نبود هیچ مرکز تفریحی، و حضور مردان تنهای افسرده ای که در مقابل وضعیت نابسامان روحی خود درآمدهای بسیار خوب داشتند، از جمله این مشکلات بودند. در مقابل در برابر هر خانه چندین خودروی شیک، گرانبها، و آخرین مدل، به چشم می خورد، که صاحبانشان حقوق های کلان  می گرفتند.

بنابراین در واقع فورت مک موری تا همین اواخر در مسیری قرار داشت، که می توانست در آینده ای نزدیک شبیه به شهرهایی مانند وینی پگ، سسکچوان، و کلگری، شود. چراکه کاملا بر صنعتی اتکاء داشت، که می شد روی آینده درخشانش شرط بندی کرد.

درروند رونق شتاب آلود فورت مک موری بخش های نوینی مانند ایگل ریج به آن افزوده شدند. در این منطقه بهای یک خانه چهار اتاق خوابه سر به یک میلیون و 500 هزار دلار می زد. مبلغی که از بهای متوسط واحدهای مسکونی مشابه امروزی تورنتو یعنی قلب اقتصاد کشور نیز، بیشتر بود. تولد 150 کودک در هر ماه ماه در اواخر سال 2013 هم نشان می داد، که مهاجران به فورت مک موری دیگر تنها افرادی نیستند که یا مجردند، و یا به سبب شرایط ناخوشایند زندگی در آن، خانواده های خود را همراه نیاورده اند. بلکه شمار خانواده های جوانی که به فورت مک موری کوچ کرده اند، رو به افزایش دارد. به همین سبب نیز واحدهای مسکونی مناسب برای مجردها و یا خانواده های 2 نفره، اندک اندک جای خود را از جمله به مجتمع های  قطارخانه ای چهار طبقه می دادند. در عین حال از دیگر برنامه های دست اندرکاران و مسئولان فورت مک موری ساخت واحدهای مسکونی پرشمار بود. چراکه پیش بینی می کردند، جمعیت آن تا سال 2030 سر به 250 هزار نفر بزند.

بااینهمه بسیاری از ساکنان موقت آن خانه نخریدند. بلکه در یک خانه معمولی که اجازه ماهانه اش 4 هزار دلار بود، با چند نفر دیگر که از سایر نقاط کشور آمده بودند، به سر می بردند. البته دادن چنین اجاره های عجیبی در آن کاملا رایج  بود. کمااینکه اجاره بهای یک خانه چوبی از پیش ساخته شده قابل حمل/موبایل سر به ماهی 2 هزار دلار می زد. بااینهمه شمار زیادی از اینگونه ساکنان در نهایت تا چهار سال پس از ورود به فورت مک موری، با جمع کردن پول خرید خانه به شهرهای خود بازمی گشتند. اما بسیاری دیگر چنین کاری نکردند. چراکه زمانی که می دیدند حساب بانکیشان روز به روز پر و پیمان تر می شود، حاضر بودند همه سختی ها را تحمل کنند، اما پیش از رفتن به شهرها یا کشورهای خود پول و پله ای جسابی به جیب بزنند. بااینهمه حتی در همان هنگام هم، بیش از یک چهارم جمعیت اسمی فورت مک موری مقیم دائمی آن نبودند.

نقشه های بلندپروازانه
به همین سبب قرار بود اقداماتی صورت بگیرند تا فورت مک موری از شکل یک منبع درآمد صرف خارج، و به محلی جذاب و  قابل سکونت تبدیل شود. از جمله اینکه گروهی از طراحان و مهندسان کارکشته از نقاط گوناگون جهان از جمله اسپانیا و اسکاتلند زیر نظر ران تیلور طراح سرشناس اهل کبک کار می کردند، تا با اجرای 13 پروژه بنیادین چنین هدفی را محقق سازند. او که خود پیشتر در شهرهایی مانند لندن، هلیفکس، سان فرانسیسکو، و نیویورک، تجربه های بسیار موفقیت آمیزی داشت، در اواخر سال 2013 کاملا بر این باور بود، که فورت مک موری تا سال 2018 مکانی کاملا متفاوت خواهد شد. حتی می دانست در نظر دارد کدام نقطه آن را به میدان یانگ- داندس (در محل تقاطع این دو خیابان در تورنتو) تبدیل کند. میدانی که از نقاط مهم اقتصادی شهر، بسیار محبوب، جذاب، محل برگزاری رخدادهای گوناگون، و مکان اجتماع گردشگران داخلی و خارجی است.

شهردار سرمست از داشتن موقعیت مالی استثنایی
ران تیلور در این راه از پشتیبانی کامل ملیسا بلیک برخوردار بود، که از سال 1998 بعنوان شهردار منطقه وود بوفالو (که فورت مک موری یکی از نواحی خدمات شهری آن به شمار می رود) خدمت می کرد. خانم شهردار در مورد کسانی که جذب فورت مک موری می شدند، می گفت آنها افراد بزرگتر، شجاع تر، محکم تر، و جربزه دارتری هستند، که برای کسب موفقیت مشتاق تر می باشند. یکی دیگر از افتخاراتش هم این بود، که مثلا در سال 2011 میزان متوسط درآمد سالانه خانوارهای فورت مک موری سر به 177 هزار و 634 دلار، یعنی دو برابر میزان متوسط کشور زد.

زمانی که خانم بلیک در سال 1998 به سمت شهردار برگزیده شد، بهای نفت بشکه ای 10، و بودجه سازمان متبوعش 65 میلیون دلار بود. اما سرازیر شدن شرکت های بزرگ نفتی و گرفتن مالیات از آنها، سبب گردید که این میزان در سال 2013 سر به یک میلیارد و 100 هزار دلار بزند. به عبارت دیگر درآمد سازمان متبوع وی، معادل بودجه کل استان سسکچوان بود. این خانم با اشاره به این درآمد خیره کننده از جمله خاطرنشان کرد: می خواهیم از درآمد منابع امروز یعنی نفت-ماسه برای زیربناسازی سرمایه گذاری کنیم، تا سبب موقعیت های مناسب آینده مان شود. هدف ما آنست که اقداماتی به عمل بیاوریم، که الگوی جهانی زندگی پایدار در شمال کشور شویم.

او حتی تا بدان جا پیش رفت که در مورد تأثیرات بسیار منفی وضعیت موجود در فورت مک موری بر افزایش دمای زمین، از جمله گفت: آب و هوا دارد تغییر می کند. اگر در آینده دمای هوا حتی تا چهار درجه افزایش یابد، ما خوش شانسیم که در فورت مک موری، و نه ایالت کالیفرنیا یا استان بریتیش کلمبیا باشیم. زیرا آن نقاط در اقیانوس فروخواهند رفت. در حالی که وضعیت ما در اینجا بسیار بهتر خواهد بود. به ویژه اینکه در آن هنگام بهای مسکن در اینجا افزایش زیادی خواهد یافت.

شنیدن چنین سخنانی از یک شهردار، حقیقتا جای شگفتی دارد. سخنانی و روشی که در نهایت کل استان بهای گزافی برای آنها پرداخت.

بی توجهی به کارهای بنیادین و زیربنایی
به هر حال در آن هنگام فورت مک موری آخرین نقطه ای محسوب می شد، که اصطلاح رایج “انفجار اقتصادی و توسعه” در موردش مصداق داشت. اما دست اندرکارانش به این حقیقت تجربه شده توجه نمی کردند، که چگونه اتکاء بر یک منبع درآمد ولو کلان، موجب ورشکستگی بسیاری از اینگونه نقاط شده است. به عبارت دیگر تنها مناطقی از این دست موفق بوده اند، که در هنگام داشتن چنین درآمدهایی، منابع اقتصادی خود را گسترش داده، و چندگانه کرده بودند. کمااینکه منطقه موسوم به شهر اورانیوم/
Uranium City در استان سسکچوان که روزگاری به سبب مواد دارای رادیواکتیو معدن الدورادوی خود به قبله جویندگان پول تبدیل شده و جمعیت زیادی را جلب کرده بود، اینک تنها 201 ساکن دارد. فراتر اینکه از شهرهای کوچکی مانند ویندفال، آنثرکسایت، کوالسپور، و بنکهد، که زمانی همگی در کنار بزرگراه های استان آلبرتا قرار داشتند و مناطق جذب افراد مایل به پولدار شدن سریع به شمار می رفتند، دیگر هیچ اثری به چشم نمی خورد.

جوجه را آخر  پاییز می شمرند
فورت مک موری که شهردارش حتی به نقش آن در گرمایش خطرناک کره زمین افتخار می کرد، امکان دارد به سرنوشت مشابه اینگونه شهرها تبدیل شود. زیرا روزگاری به نظر می رسید، وجود منبعی معادل 170 میلیون بشکه نفت-ماسه به شدت سبب رونق آن خواهد شد. اما اینک کارش به جایی رسیده که برخی از ساکنانش به سبب از رونق افتادن اقتصاد، حتی نمی توانند قسط های خانه خود را بپردازند. به همین سبب از روی ناچاری کلید واحدهای مسکونیشان را به بانک های وام دهنده پس داده، و برای یافتن کار عمدتا به نقاطی کوچ می نمایند، که پیشترها در آنها اقامت داشتند. اما کسانی که مثلا از کشورهایی مانند سومالی به فورت مک موری نقل مکان کرده اند، چنین چاره ای ندارند. چراکه در کشورهای خودشان جنگ و گرسنگی بیداد می کند.
البته این روند تنها به فورت مک موری محدود نمی شود. بلکه میزان بالای وام و از بین رفتن فرصت های شغلی در آلبرتا، سبب وضعیت کم و بیش مشابهی در کل این استان شده اند. کمااینکه آلبرتای نفت خیز و تا همین چندی پیش پررونق، از نخستین روزهای امسال شاهد اوضاعتی بوده، که از دهه 1980 به این سو سابقه نداشت. مثلا اینک خانه های بالای یک میلیون دلار در شهرهای بزرگ آن نیز، با کاهش بها روبرو شده اند. کمااینکه در ژانویه بازار اینگونه خانه ها در کلگری کساد بود. بگونه ای که فروشندگان به ویژه از ترس کاهش بیشتر بهای مسکن، به ناچار قیمت ملک خود را 20 درصد تخفیف دادند. چراکه بسیاری از اینگونه خانه های لوکس خالی افتاده، و در انتظار اجاره رفتن هستند. اما مالکانشان ناچارند، همه ماهه اقساط وام آنها را بپردازند.

وضعیت موجود به ویژه از آن رو نگران کننده ترست، که در اواسط دهه 1980 هم که اوضاع اقتصادی این استان رو به خرابی گذاشت، حدود نیم میلیون نفر از ساکنانش برای یافتن کار به نقاط دیگر کشور کوچ کردند. در آن هنگام نیز افرادی که دارای واحدهای مسکونی وام دار بودند، دست به اقدامی مشابه زدند.  در نتیجه مانند مالکان امروز، ملک و املاکشان را از دست دادند.

ضربه مهلک تصمیم رئیس جمهور آمریکا
البته عمده ترین سبب وضعیت موجود، نه داخلی، که خارجی است. زیرا دلیل اصلی رونق بی سابقه چندساله اخیر بازار نفت استان آلبرتا، منابع نفت-ماسه فورت مک موری بود. اما روز ششم نوامبر سال گذشته باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در یک کنفرانس رسانه ای رسما مخالفت خود با احداث خط لوله های نفتی فرامرزی “کی استون ایکس ال” شرکت ترنس کانادا را اعلام کرد. قرار بود این خط لوله ها شبکه موجود کنونی در خاک کانادا را به مشابه خود در آمریکا متصل کند، تا نفت- ماسه خام استان را به پالایشگاه های ایلینویز و سرانجام سواحل خلیج مکزیک انتقال دهد.

البته آقای اوباما از نوامبر 2011 در گفت و گوی تلفنی با استیون هارپر نخست وزیر وقت کانادا به چنین تصمیمی اشاره، و در بیست و چهارم فوریه پارسال نیز مصوبه سنای آمریکا در این مورد را وتو کرده بود. اما به هرحال آخرین تصمیمش هر دو حزب عمده کشور را که از دیرباز پشتیبان قاطع این خط لوله ها بوده اند، به تکاپوی شدید انداخت. کمااینکه مقامات آنها در کنار اعلام ناخرسندی نخست وزیر ترودو در گفت و گو با آقای اوباما، در این مورد اظهارنظر کردند. از جمله رانا امبروز رهبر ملی موقت حزب محافظه کار یعنی منتقد و رقیب اصلی دولت مرکزی، مصرانه از آقای ترودو خواست مذاکره با آقای اوباما را آغاز کند، و بگوید احداث خط لوله های نفتی مورد اشاره با در نظر گرفتن مسائل محیط زیستی همراه خواهد بود. همچنین سبب کارآفرینی می شود.

این واکنش ها طبیعی هستند. زیرا تصمیم آقای اوباما برای اقتصاد کانادا پیامدهای منفی فراوانی خواهد داشت. چراکه ازجمله قرار بود از کنار درآمد صادرات روزانه 800 هزار بشکه از نفت- ماسه به آمریکا، پروژه بهره برداری از این سوخت توسعه یابد. دادوستد با سایر کشورها در مراحل بعد هم، سر جای خود قرارداشت. اما استان آلبرتا از چنین درآمدی محروم شد. البته نخستین زیان مالی به ترنس کانادا وارد گردید. کمااینکه در همان روز اعلام این تصمیم، ارزش سهامش با 5.2 درصد افت، به 42 دلار و 90 سنت کاهش یافت.

دخالت دولت مرکزی
مشکلاتی که به برخی ار آنها اشاره شد، کار را به جایی رساند که پای دولت مرکزی به حوزه اقتصادی آلبرتا باز شد. کمااینکه روز دهم فوریه جاستین ترودو و ریچل نوتلی نخست وزیر دولت آلبرتا در ادمنتون دیدار و گفت و گو کردند. نتیجه این شد، که دولت مرکزی در اسرع وقت تقریبا 700 میلیون دلار برای پروژه های زیرساختی و کارآفرینی در اختیار دولت خانم نوتلی قرار دهد. 250 میلیون دلار دیگر نیز جهت جبران کاهش درآمد این دولت به سبب پایین آمدن بهای نفت، به آن پرداخت شود.

قسمت نظرات بسته است.