خلق محیط مناسب برای موفقیت در کارآفرینی – بخش یازدهم: تأثیرات بوم سازگان بر تصمیم های رشد کسب و کارها

4 سپتامبر 2014 | :دسته بندی کارآفرینی

 business growth

اندرو جی شرمن

 شریک و طرف کار ارشد مؤسسه حقوقی جونز

 

شرکت ها از هر نوع و در هر اندازه، می خواهند از جوانب متفاوت رشد کنند. خواه این رشد در زمینه افزایش درآمد، سود، شمار کارکنان و یا مشتریان، سهام بازار، و یا شمار شعبه هایشان باشد. البته کسی در صدد آن نیست، که امپراطوری رم بعدی را بسازد. اما همه مایلند، سال به سال شاهد پیشرفت خود باشند. حتی اگر این پیشرفت در مورد میزان پولی باشد، که می توانند برای خانواده خود ببرند.

 

با توجه به تغییرات ناگهانی شدید در بازار جهانی، چالش پیش روی بسیاری از شرکت های کوچک کارآفرین اینستکه چگونه و چه زمانی رشد کنند. کارآفرین ها باید در هنگام رویارویی با این چالش، پرسش هایی از این قبیل را مدنظر قرار دهند: برای تسهیل رشد باید از چه راهبردی استفاده کرد؟ آیا راهبرد رشد نمایانگر و معرف آسیب پذیری ها و مخاطرات نوین خواهد بود؟ آیا شرایط بازار آماده، و سرمایه جهت تقویت رشد مهیا و در دسترس می باشد؟ ترکیب این پرسش ها در بسیاری از بازارهای رو به پیدایش سراسر جهان، به مفهوم کمبود یا نبود فضایی حامیانه برای ارتقاء و افزایش رشد است. کمااینکه در موارد بسیار زیادی کمبود و یا نبود بوم سازگان لازم، از توسعه کسب و کارهای کوچک از سوی کارآفرین ها پیشگیری می کند.

 

عواملی که وجودشان برای پشتیبانی از بوم سازگان کارآفرینی لازم است، کدامند؟

 

  • ·         ساختار دولتی، و جامعه در مجموع دمکرات!
  • ·         بازارهای قابل دسترس و تثبیت شده سرمایه، بازارهای خصوصی با شرایط یکسان، بهره کم در بازارهای وام!
  • ·         شکیبایی برای خطرپذیری!
  • ·         اجرای حکومت قانون، سیستم قضایی مؤثر!
  • ·         قانون منصفانه و قابل اتکای مالکیت معنوی!
  • ·         فرهنگی که برای موفقیت افراد ارزش قائل می شود.
  • ·         واحدهای مستقل کسب و کار که بتوان آنها را به شکلی کارا و با هزینه معقول ایجاد کرد، و مسئولیت فردی در قبال آنها محدود باشد (مانند شرکت های با مسئولیت محدود، مشارکت های محدود، و غیره)!
  • ·         قوانین انعطاف پذیر استخدام و کار (که اجازه استخدام و اخراج می دهند)، همچنین اجرای معقول توافق ها و نه رقابت ها!
  • ·         سیستم قوی و عالی آموزشی در دانشگاه ها!
  • ·         قوانین ورشکستگی (که شکست را بدون جریمه های سنگین و شرم مجاز بداند)!
  • ·         دسترسی به اینترنت و منابع فناوری که برای شرکت های نوین و کسب و کارهای کوچک نیز به شکلی منصفانه امکان دسترسی به دادوستد و بازارهای جهانی را فراهم کند.
  • ·         دسترسی به راهنماها، مربیان، و مشاوران حرفه ای، برنامه های مربیگری، و غیره!
  • ·         مشارکت پژوهشی گسترده بین دولت و کسب و کارهای خصوصی، و همچنین بین دانشگاه ها و این کسب و کارها!
  • ·         موانع اندک مالیات و مقررات!
  • ·         امکاناتی مانند ادغام و انضمام، راهنمایی های پایه ای دولتی، مجتمع های سهام مالکیت کارکنان، و غیره، که برای کارآفرین ها امکان راهبردهای خروج ایجاد می کنند.
  • ·          قوانین طرح ریزی برای ملک و املاک و نقل و انتقال آنها که حفظ مایملک، حفاظت از سرمایه، طرح برای جانشینی، و تغییر و تبدیل مدیریت را، ممکن می سازند.
  • ·         مجموعه قوانین ناظر بر رفتار و سازمان شرکت ها که عموما فضای رقابت های عادلانه به سود مشتریان را فراهم می آورند، به منظور تشویق رقابت اما در بازارهای منصفانه!

 

چالش های در پیوند با ایجاد شرکت در فراسوی مراحل آغازین و ابتدایی رشد، بی تردید برای بسیاری از کارآفرین ها عوارض سنگینی به همراه دارند. چراکه رشد به مفهوم استخدام کارکنان بیشتر است، که برای رهبری به مدیریت سطح بالا چشم می دوزند. همچنین به این معنی می باشد، که سیستم های مدیریت غیرمتمرکز افزایش یابند. امری که ممکنست به نوبه خود سبب ایجاد اختلاف عقیده در مورد اهداف شرکت و اختصاص منابع گردد. در عین حال رشد به مفهوم این است، که سرمایه بیشتری مورد نیاز می باشد. همچنین ضرورت دارد برای سهامداران، سرمایه گذاران، و رهبران نهادی، مسئولیت های جدیدی به وجود بیاید. مشاهده می کنیم که رشد با خود طیفی از تغییرات در ساختار، نیازها، و اهداف کسب و کارهای کوچک را، به همراه می آورد.

 

بنابراین پیش از آنکه صاحب یک شرکت بتواند آن را برای رشد چشمگیر و سودآور آماده کند، باید نقاط قوت و ضعف بنیاد در حال کار خود را تحلیل نماید. این تحلیل شامل بازبینی گسترده از نحوه اجرای شرکت و شرایط اقتصادی می باشد، که این شرکت در آن عمل و فعالیت می کند. برای کامل کردن موفقیت آمیز چنین ارزیابی ای، کارآفرین باید از اصول بازار، بهترین روش های مدیریت کسب و کار، و راهبردهای بازاریابی، درک درستی داشته باشد. زیرا گرچه برای راه اندازی کسب و کار نیازی به مدرک تحصیلی مربوطه نیست، اما کارآفرین ها بایدبه رشد، تحصیلات، مربیگری، و برخی راهنمایی ها، دسترسی داشته باشند. چراکه این مقولات کارآفرین ها را به ضروریاتی مجهز می کنند که بتوانند در دوره رشد، کسب و کارهای خود را با موفقیت مدیریت نمایند.

 

ارزیابی فضای کاری با تحلیل های حقوقی/ قانونی و مقرراتی آغاز می شود. از دیدگاه حقوقی/ قانونی هر قدر چیزها بیشتر تغییر می کنند، به نظر می رسد بیشتر بدون تغییر باقی مانده اند. کمااینکه صاحبان شرکت های کارآفرین در سراسر جهان هنوز در مورد بلایایی مانند قوانین استخدام و انبوه نیروی کار، استانداردهای حداقل دستمزد، تطابق های مقرراتی و مقررات دست و پا گیر، صدمه دیدن کارکنان و ادعاهای غرامت آنها، و ادعای خسارت کردن های در پیوند با صدمات ناشی از مصرف تولیداتشان که در هنگام پایان قرن گذشته به آنها آسیب رساند، نگرانند. البته ممکنست این مسائل هیچگاه کاملا حل نشوند. اما مسائل جدید قانونی، مالی، و سازمانی در پیوند با حمایت و حفظ دارایی های معنوی، انجام کسب و کار در دهکده جهانی، معامله از طریق اینترنت، و تجدید تمرکز بر رضایت (و حفظ) مشتری، در حال پیدایش هستند. رقابت های فرامرزی و پیشرفت های سریع فناوری نیز دارند نمونه های نوینی از مدیریت کسب و کارها مانند نیروی کاری پراکنده در مناطق جغرافیایی، ساختارهای سازمانی با حذف مدیران میانی، همکاری راهبردی بین مشتریان، فروشندگان، تهیه کنندگان مواد مورد نیاز، وحتی رقبا را، پدید می آورند و می سازند. فراتر اینکه نیروی کاری مجازی در حوزه های محافظت از حریم خصوصی، محرمانه بودن، و حق چاپ انحصاری، چالش های بیشتری به همراه می آورند. کارآفرین ها برای اینکه از عهده همه این چالش ها برآیند، باید بتوانند بر حکومت قانون قوی و رژیم قانونمند و قابل پیش بینی، اتکاء داشته باشند.  

 

عوامل ویژه قانونی که کارآفرینی و بوم سازگان رشدمحور را تسهیل می کنند، به قرار زیرند:

 

  • ·         قوه قضائیه ای که اجازه اجرای قراردادها و وظایف را بدهد (از جمله وجود گزینه های دیگر به جای دادگاه ها مانند سیستم های حل اختلافات با هزینه مناسب). 
  • ·         مشوق های مالیاتی که نوآوری و سرمایه گذاری در شرکت های کوچک را ترغیب می کنند.
  • ·         قوانین مستمری بگیری که اجازه به مخاطره انداختن سرمایه را می دهد.
  • ·         قوانین مالکیت معنوی که از حقوق نوآوری کارآفرین ها محافظت می کند، و اجازه صدور مجوز و حق استفاده از اسم تجاری را می دهد.
  • ·         حاکمیت شرکتی که برای رهبران وظایف اعتباری به وجود می آورد، و بدون کاهش حق سرمایه گذاران بدون داشتن حق رأی، از تصمیم سازی معقول هیئت مدیره محافظت می کند.
  • ·         قوانین تأمین امنیت که از این امر احراز اطمینان می نمایند، که فروش میزان زیادی از سهام شرکت های دولتی و خصوصی با نهایت شفافیت انجام بگیرد، و تصمیم ها از سوی سرمایه گذاران آگاه اتخاذ شود.
  • ·         روند ورشکستگی که با راه حل های منطقی در پیوند با شکست، از طلبکاران محافظت می کند و مخاطره کردن را تشویق می نماید.

 

یک سیستم کارآمد قانونمند که موانع را در سطح پایین نگه می دارد،  برای اطمینان دادن به ایجاد و حفظ کسب و کارها حیاتی است. بنابراین چنین سیستم هایی می توانند سرمایه های بیشتری را تولید کنند، و کارکنان مستعد را جذب و نگهداری نمایند. مثلا هنگامی که ثبت شرکت و یا نگهداری و تمدید مجوز از پیش صادر شده مستلزم چندین بار رفت و آمد به اماکن گوناگون است، صاحبان کسب و کارها در باطلاق روند کاغذبازی اداری فرومی روند. بنابراین سیستم باید زمینه روش های کارآمد و مقرون به صرفه را فراهم نماید، تا مؤسسات مستقل با اتکاء محدود بر کارکنان (شرکت ها، مشارکت های محدود، وغیره) تثبیت شوند. بدون چنین ساختاری کارآفرین ها از بدوش گرفتن تمامی مخاطراتی که با رشد کسب و کارها همراهند، دچار تردید می شوند. مجموعه قوانین ناظر بر رفتار و سازمان شرکت ها که عموما فضای رقابت های عادلانه برای سود مشتریان را فراهم می آورند، چنین فضایی را برای درخواست کنندگان و داوطلبان جدید و نمایشگاه ها نیز، باز نگه می دارند. در عین حال گزینه خروج نیز، باید برای کارآفرین ها مهیا باشد. این گزینه برای مواقعی مانند زمان تصمیم شرکت ها به ادغام در یکدیگر، درخواست شراکت از سوی دیگران، و احتمال ورشکستگی هستند، که سبب می شود مخاطره پذیری جریمه های افراطی از بین برود

 

فضای پشتیبانی کننده کارآفرینی توأم با مخاطره با فرهنگی آغار می شود، که برای حکایت های موفقیت آمیز و دستاوردهای افراد ارزش قائل است، و شکست را لکه ننگ تلقی نمی کند. سرمایه قابل دسترس و بازارهای خصوصی توأم با برابری که سرمایه برای کسب و کارهای توأم با مخاطره اما بسیار سودآور را فراهم می کنند، برای رشد کارآفرینی از اهمیت حیاتی برخوردارند. قوانین مشوق مالیات و مدیریت مستمری بگیری نیز می توانند، به مخاطرات نوآوری و کارآفرینی اجازه عرض اندام بدهند. سرانجام اینکه حاکیمت شرکتی زمینه را برای مدیریت مناسب خطرپذیری ها آماده می کند. همچنین از سهامداران و سرمایه گذاران بدون داشتن حق رأی، محافظت می نماید.آماده کردن صحنه جهت رشد مؤثر، و رشد مدیریت پایدار مستلزم موارد زیر است:

 

1- درک اینکه چرا شرکت می خواهد رشد کند، و چرا به رشد نیاز دارد؟  

2- تعیین دقیق دستاوردهایی که رشد کسب خواهد کرد، و مشکلاتی که حل خواهد نمود.

3- درک مدیریت از چالش ها و مخاطراتی که رشد سریع برای شرکت ایجاد خواهد کرد. این امر به ویژه زمانی مصداق دارد، که روند رشد به خوبی مدیریت نشود.

4- درک مراحل گوناگونی که رشد شرکت به موازات پیش رفتن بسوی تکامل تجربه خواهد کرد.

5- اجرای یک روند مدیریتی که پاسخگوی وضعیت کنونی رشد شرکت، و بازتاب این رشد باشد.

 

بنابراین هر رشد در نظر گرفته شده، باید با پرسش های کلیدی زیر آغاز گردد:

 

هزینه و درآمد. آیا درآمدها در حال افزایش، و یا کاهش هستند؟ سود ناخالص چطور؟ کدام بخش ها و یا قسمت ها عالی هستند، و چرا؟ آیا گردش پول نقد قوی و مثبت است؟

 

کارکنان. آیا برخی از کارکنان از خود مهارت های استثنایی نشان می دهند، و یا عملکردشان نتایج چشمگیر دارد؟ قوی ترین مدیریت، سازمان، و طراحی، در کجای شرکت هستند؟ آیا در کارکنان استعداد اداره رشد مورد نظر، و سروکارداشتن با آن وجود دارد؟

 

عملیات. آیا قسمت هایی وجود دارند که به نظر می رسد بدون مشکل هستند، یعنی همواره با کمترین نظارت نتیجه مورد نظر را به بار می آورند؟ چگونه مدیران این قسمت ها همواره نتیجه مطلوب می گیرند؟

 

فلسفه یا مأموریت. آیا صورت وضعیت و اعلامیه مأموریت شرکت دقیقا روح کسب و کار را بگونه ای تبیین می کند، که آشکار باشد کدام اقدام برای اهداف شرکت مناسب است، و کدامیک مناسب نیست؟ آیا دست اندر کار بودن در فعالیت های خارج از مأموریت، منابع را تضعیف می کند؟ آیا کارکنان ارزش های بنیادین و مهم را پذیرفته اند؟

 

بازار. آیا میزان سهم برآورده شده کسب و کار در بازار رو به افزایش، و یا کاهش دارد؟ آیا راهبرد بازاریابی بر مبنای پژوهش دقیق، و یا بر اساس غریزه و حدس و گمان قرار دارد؟

 

رقابت. بزرگترین تهدید رقبا از کجاست؟ کدام قسمت کسب و کار در برابر رقابت آسیب پذیرترین است، و کدام بخش آن کمترین میزان آسیب پذیری را دارد؟ آیا رقبا دارند در بخش هایی از بازار حضور بیش از اندازه پیدا می کنند؟

 

 اوضاع اقتصادی. آیا احتمال دارد که تغییرات در اوضاع اقتصادی – نرخ بهره، تورم، آغاز ساخت و ساز، درآمدهای صنعت مربوطه- بر شرکت تأثیر بگذارند؟ آیا شرکت انتظار تغییرات در بازار را دارد، یا اینکه اغلب بر اثر تغییر و تحولات جدید شگفت زده می شود؟

قسمت نظرات بسته است.