ویژگی های مشترک کارآفرینان موفق، و تأثیر محیط مناسب و مساعد بر موفقیت آنها

20 آگوست 2014 | :دسته بندی کارآفرینی

استیو جابز و بیل گیتس هر دو در سال 1955 به دنیا آمدند. اما این مهمترین شباهت آنها به یکدیگر نیست. بلکه قابل توجه ترین شباهتشان این است، که هر دو در همان اوائل دوران دانشجویی ترک تحصیل کردند، و به دنبال علایق قلبی خودcharacteristics-of-successful-entrepreneurs رفتند. علایقی که سبب گردید نه تنها در حوزه فناوری تبدیل به چهره های بسیار شاخص، موفق، و ماندگاری بشوند، بلکه کارآفرین های نمونه ای هم شدند. کمااینکه اینک شمار کارکنان شرکت اپل که جابز و دو تن دیگر آن را بنیان نهادند، 80 هزار تن، درآمد سال گذشته اش (2013) 170 میلیارد و 910 میلیون دلار، و درآمد خالصش در آن سال 37 میلیارد و 37 میلیون دلار، بود. این اعداد و ارقام برای مایکروسافت که بنیانگزارش بیل گیتس و یک تن دیگر هستند، به ترتیب 127 هزار و 104 نفر، 77 میلیارد و 85 میلیون دلار، و 21 میلیارد و 86 میلیون دلار، می باشند.

 

البته آنها شباهت های مهم دیگری هم با یکدیگر دارند. کمااینکه هر دو از نخستین سال های سنین نوجوانی اهل فکر و ابتکار عمل بودند. این ویژگی ها در واقع زیربنای زندگی موفقیت آمیز آنها گردید. خصوصیات مشترک دیگرشان در ادامه این نوشتار خواهد آمد.

 

و اما سرگذشت بنیانگزار شرکت کره ای سامسونگ نیز، بی شباهت به دو آمریکایی مورد اشاره نیست. چراکه لی بیونگ- شول هم دانشگاه را رها کرد، تا به کسب و کار بپردازد. در حال حاضر درآمد سامسونگ برابر 17 درصد تولید ناخالص ملی کره جنوبی است. در عین حال اعداد و ارقام مورد اشاره برای آن به ترتیب 427 هزار نفر، 327 میلیارد دلار، و 30 میلیارد و 100 میلیون دلار، می باشند.

 

در این بین سرنوشت ران (رانلد) جویسکانادایی یعنی یکی از دو بنیانگزار قهوه خانه های زنجیره ای بسیار موفق تیم هورتونز  نیز، بی شباهت به سه فرد نامبرده نیست. چراکه او نیز در حالی که در کلاس نهم نمره ریاضیش 100 بود، به سبب رد شدن در امتحان انگلیسی ترک تحصیل کرد. اما کسب و کاری را که با کمک نام و آوازه شریکش تیم هورتون و تلاش های خویش در سال 1964 در شهر همیلتون استان انتاریو پایه گزاری کرد، اینک دارای 4 هزار و 304 شعبه دایر در کانادا، آمریکا، و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است.

 

 البته هیچیک از این چهار تن و سایر کارآفرینان موفق در خلأ رشد نکرده اند. بلکه محیطی هم که در آن زندگی می کردند، اگر نگوییم امکان و زمینه رشدشان را فراهم می نمود، به جرأت می توانیم خاطرنشان کنیم، که مانع پیشرفتشان هم نبود.

 

در نهایت نیز باید به درستی برای این پرسش پاسخی منطقی و قانع کننده بیابیم. اینکه آیا دستاوردهای چشمگیر این چهار کارآفرین موفق می تواند دلیل آن باشد، که هر دانشجوی دیگری هم درس و کلاس را رها کند، و در پی خواسته قلبی خود برود؟

 

بیل گیتس

 

مجله آمریکایی فوربس باز هم مانند همیشه فهرست ثروتمندترین‌ های سال را منتشر کرده است. در این آخرین فهرست بیل گیتس پس از یک دوره 4 ساله بار دیگر خود را با ثروتی حدود 76 میلیارد دلار به صدر جدول رسانده است.

این کارآفرین موفق 58 ساله نخستین بار در سال 1992 با دارایی 6 میلیارد و 800 میلیون دلار در رتبه اول فهرست ثروتمندترین افراد جهان قرار گرفت. در عین حال تا سال 2009 نیز، سیزده بار متوالی مقام نخست پولدارترین آدم دنیا را حفظ کرده بود.

 

آغاز راه

 

در سال 1971 یکی از پیشرفته ترین سری برنامه های علم کامپیوتر در سراسر جهان، در دانشگاه میشیگان ارائه می شد. به همین سبب هزاران دانشجو وارد این دوره می شدند. در بین اینگونه افراد پسری دست و پا چلفتی، 16 ساله، و به نام بیل جوی هم بود. او درست همزمان با سالی وارد این دانشگاه گردید، که مرکز کامپیوتر آنهم راه اندازی شد. هنگامی که بیل در دبیرستان نورث فارمینگتن واقع در دیترویت درس می خواند، همه او را “خرخوان ترین دانش آموز” صدا می کردند. معنای این عبارت هم این بود که وی اصلا توجهی به دخترها نداشت، و همه فکر و ذکرش در پی درس خواندن بود. بیل دوست داشت، که زیست شناس یا ریاضی دان بشود. اما اواخر سال اول تحصیل در دانشگاه بود، که پایش به مرکز کامپیوتر باز شد و اسیر آنجا گردید.

 

از آن لحظه به بعد، این مرکز تمام زندگی او بود. کمااینکه از هر فرصتی برای برنامه نویسی استفاده می کرد. به گونه ای که حتی برای اینکه بتواند تابستان هم در آنجا به برنامه نویسی اش ادامه بدهد، کار بر روی پروژه ای در زمینه علوم کامپیوتر به مدیریت یکی از اساتید دانشگاه را پذیرفت.

 

در سال 1974 بیل و پل الن دانشجویی که ترک تحصیل کرده بود، به اتفاق یکی از دوستان دیگرشان، از جمله برنامه ای به نام التر بیسیک/ Altair BASIC نوشتند، که مبنای تأسیس شرکت مایکروسافت گردید.

 

بیل در سال 1975 برای ادامه تحصیلات وارد دانشگاه کالیفرنیا واقع در برکلی شد. در آنجا بیش از پیش خودش را در دنیای نرم افزارهای کامپیوتری غرق کرد. اندکی بعد همراه با گروهی از برنامه نویسان کار بازنویسی یونیکس را در دست گرفت. نسخه ای که بیل بازنویسی کرد، آن قدر خوب بود که میلیون ها کامپیوتر در سراسر دنیا را راه اندازی نمود. در واقع او برنامه ای را نوشت، که ما به وسیله آن به اینترنت متصل می شویم. بیل جوی که همه اینک او را به نام بیل گیتس می شناسیم، مدتی بعد با دوستانش شرکت سان مایکرو سیستمز را راه اندازی کرد، و یکی دیگر از زبان های کامپیوتری به نام جوا را بازنویسی نمود.

 

در 1980 آی بی ام که در آن هنگام بزرگترین سازنده کامپیوتر جهان بود، نزد گیتس و الن رفت و با آنها قرارداد نوشتن نرم افزاری را امضاء کرد. این قرارداد بزرگترین موفقیت مایکروسافت تا آن روز به شمار می رفت. در همان حول و حوش گیتس و الن به این نتیجه رسیدند، که خودشان از مهارت های لازم مدیریتی برخوردار نیستند. بنابراین به سراغ دوست همدانشکده ای خویش استیو بالمر رفتند، تا مسئولیت بخش بازرگانی را به عهده بگیرد. از آن به بعد مایکروسافت پله های ترقی را چند تا یکی پیمود. چراکه محصولاتی تولید می کرد، که بلافاصله با استقبال خریدارن روبرو می شد. این موفقیت به اندازه ای بود که مثلا در سال 1995 بیل گیتس 3 میلیون دلار به گروه موسیقی رولینگ استون پرداخت، تا از ترانه محبوب آنها برای نمایش سیستم عامل ویندوز 1995 شرکت خود استفاده کند.  

 

در دسامبر 2000 سرمایه در گردش مایکروسافت 510 میلیارد دلار بود، که سبب می شد باارزش ترین شرکت جهان باشد.

 

استیو جابز

 

مجله فوربس در رده بندی معمول خود در ماه مارس 2011 دارایی استیو پل جابز را 8 میلیارد و 300 میلیون دلار برآورد کرد. براساس نوشته این نشریه این میزان در پیش از مرگ وی در پنجم سپتامبر همان سال، 7 میلیارد دلار بود. به عبارت دیگر او در آستانه مرگ در رده سی و چهارم فهرست ثروتمندترین آمریکایی ها قرار داشت.

 

البته نام وی به مناسبت های دیگر نیز در مجلات معتبر به میان می آمد. کمااینکه در سال 2010، همین نشریه وی را در جایگاه هفدهم قدرتمندترین افراد جهان قرار داد. در دسامبر یعنی ماه پایانی همان سال، نشریه تایمز مالی (فایننشال تایمز) او را به عنوان مرد سال 2010برگزید.

 

در نوامبر 2009 نیز، مجله فورچون به وی عنوان مدیرعامل دهه را داد. جالب اینکه پیشتر یعنی در اوت همان سال شرکت کنندگان نوجوان درنظرسنجی دستاوردهای جوانان، وی را به عنوان مورد تحسین ‌ترین کارآفرین انتخاب کرده بودند.

 

همچنان موفق و الهام بخش، حتی پس از مرگ

 

جالب اینکه نام وی حتی پس از مرگ نیز، در مجلات معتبر به میان می آمد. کمااینکه گرچه در پنجم اکتبر 2011 چشم از جهان فروبسته بود، در مارس 2012 مجله فورچون ضمن بزرگترین کارآفرین معاصر خواندن او، از وی با عناوینی چون آینده ‌بین، الهام ‌بخش، و بااستعداد، یاد کرد.

 

در عین حال در نظرسنجی به عمل آمده در همان سال 2012، پس از توماس ادیسون جایگاه دوم بزرگترین نوآور کل تاریخ بشر را به خود اختصاص داد. این نظرسنجی با شرکت هزار نوجوان و جوان از 16 تا 25 سال صورت گرفت، که 24 درصد آنها به او رأی دادند.  

 

آغاز راه

 

نخستین تأثیرپذیریاستیو جابز از محیط اطراف زمانی رخ داد، که او تنها 5 بهار را پشت سر گذاشته بود. چراکه در آن هنگام خانواده اش از سانفرانسیسکو به مانتین ویو در کالیفرنیا نقل مکان کردند، که در دره سیلیکون/ سیلیکون ولی (منطقه ای در ایالت کالیفرنیای شمالی که از جمله به سبب شمار زیادی از شرکت های فعال و موفق، به نماد کسب و کار پررونق و شکوفا تبدیل شده است) قرار دارد.

 

استیو جابز پس از بازگشت به کالیفرنیا در زمستان 1974، به همراه استیو وزنیاک به جلسات باشگاه کامپیوتر هومبرو می رفت. همزمان تکنسین آتاری یعنی محبوب ترین دستگاه بازی تلویزیونی آن دوران بود.

دو سال بعد که استیو جابز و استیو وزنیاک به ترتیب 21 و 26 سال داشتند، شرکت اپل را در پارکینگ خانه مسکونی خانواده جابز بنیان نهادند. شرکتی که در همان سال 1976 نخستین یارانه شخصی را معرفی، و در سال پس از آن روانه بازار کرد. در سال 1983 جابز با استدلال های جالب خود جان اسکالی را که یکی از مدیران پپسی کولا بود، قانع کرد که سمت مدیریت عامل اپل را بپذیرد.

 

چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار

 

زمانی که در سال 1985 استیو جابز در پی اختلاف دیدگاه با اسکال اپل را ترک کرد، شرکت نکست را تآسیس نمود. شرکتی که در سال 1996 از سوی اپل به مبلغ 429 میلیون دلار خریداری شد. جالب اینکه مدیرانی که یازده سال پیش اسکالی را به او ترجیح داده بودند، پس از برکناری جیل آمیلو در سال 1997، با سلام و صلوات از جابز خواستند، دوباره ریاست اپل را به عهده بگیرد. همان مدیرانی که وقتی اسکالی از ایشان خواسته بود بین او و جابز یکی را برگزینند، به اتفاق آرا اسکالی را انتخاب کرده بودند. البته جابز در مقابل آن درخواست ترجیح داد عنوان مدیرعامل موقت را داشته باشد، و از پذیرش سمت مدیرعاملی دائم سرباز زد. اما در سال 2000 سرانجام این عنوان را پذیرفت.

 

پس از این بازگشت بود، که شرکت اپل محصولاتی بسیار موفق از جمله آی پاد، آی فون، و آی پد را، به بازار عرضه کرد.

حضور استیو جابز در اپل از چنان اهمتیتی برخوردار بود که زمانی که در اوت 2011 (تقریبا دو ماه پیش از مرگش) از سمت مدیرعاملی آن کناره گیری کرد، ارزش سهام اپل تنها در خلال چند ساعت به میزان 5 درصد کاهش یافت.

 

لی بیونگ- چول

 

لی بیونگ- چول یکی از موفقترین افراد کره جنوبی در زمینه بازرگانی و کسب و کار تلقی می شود. او پسر خانواده ای زمیندار و پولدار بود، که برای ادامه تحصیلات به دانشگاه واسدا در توکیو رفت. اما تحصیلاتش را نیمه تمام گذاشت. مرگ زودرس پدر سبب شد، که لی بیونگ- چول وارث یک آسیاب برنج شود. اما او در این زمینه به توفیق چندانی دست پیدا نکرد. به همین سبب در اول مارس 1938 سامسونگ را بینان نهاد. شرکتی که به زودی با موفقیت های چشمگیر روبرو شد. بگونه که تا پیش از سال 1945 در سراسر کره و سایر کشورها به حمل و نقل کالا پرداخته بود. پیش از 1967 نیز، در سئول تثبیت شده بود. اما با آغاز جنگ در 1950 و فتح سئول به دست ارتش کره شمالی، لی به ناچار شرکتش را به پوسان انتقال داد.

 

در حلال یک سال و نیم بعد به سبب ورود گسترده نیروها و تجهیزات آمریکایی به پوسان، کار و بار شرکت حمل و نقل آقای لی بیونگ- چول سکه شد. در اواخر دهه 1960 سامسونگ به حوزه محصولات الکترونیکی وارد شد. زمینه ای که بیشترین شهرتش را مدیون آن است. اما فعالیتش هایش به هیچ روی در این حوزه محدود نمی باشد. به عبارت دیگر سامسونگ در خلال سه دهه در زمینه های کشتی و خودرو سازی، فرآوری مواد غذایی، نساجی، بیمه، خرده فروشی، تجسس و دفاعی، و تبلیغات، از موفق ترین ها بوده است.

 

پس از مرگ لی بیونگ- چول در سال 1987، شرکت عریض و طویل نامبرده به چهار گروه بازرگانی گروه سامسونگ، گروه شینسگی، گروه سی جی، و گروه هنسول، تقسیم شد. در دهه 1990 سامسونگ به شکلی فزاینده جهانی شدن خود را گسترش داد. به همین سبب وسائل الکترونیکی و به ویژه تلفن های دستی و نیمه هادی به مهمترین منبع درآمد آن تبدیل شده است.

 

سامسونگ اینک بزرگترین گروه بازرگانی کره جنوبی می باشد. بگونه ای که در حال حاضر مجموعه ‌ای از حدود 80 شرکت را در خود جای داده است. شرکت هایی که هر یک از آنها نیز، در نوع خود از موفق ترین ها به شمار می روند. مثلا با توجه به درآمدهای سال 2010، در صنعت کشتی سازی دومین شرکت بزرگ بود. در برخی از حوزه ها نیز، جایگاه پیشتازی داشته است. مثلا پارک تفریحی موسوم به اولند سامسونگ در نوع خود در کره جنوبی، قدیمی ترین به شمار می رود.

 

ران جویس: یک نمونه کانادایی

 

ران (رونالد) جویس یکی از دو بنیانگزار قهوه خانه های زنجیره ای بسیار موفق تیم هورتونز در حالی که در کلاس نهم نمره ریاضیش 100 بود، به سبب رد شدن در امتحان انگلیسی ترک تحصیل کرد. شریک دیگر او تیم هورتون ورزشکار اسطوره ای تیم میپل لیف تورنتو، از پاهای ثابت لیگ ملی هاکی کانادا بود. زمانی که در سال 1964 نخستین قهوه خانه از این دست در شهر همیلتون استان انتاریو افتتاح شد، این فروشگاه تنها قهوه و دونات می فروخت.

در آن هنگام اینگونه به نظر می رسید، که آوازه شهرت و نام تیم هورتون برای جلب مشتریان کافی است. اما چهره پشت پرده در واقع جویس بود. چراکه در خلال سال های اولیه که تقریبا تمام وقت تیم هورتون در زمینه ورزش سپری می شد، سخت کوشی و کار شبانه روزی جویس در اداره مغازه و پخت وپز در شیفت شب، سبب شد که تعداد فروشگاه ها به سه دوجین برسد.

 

تیم هورتون در بیست و یکم فوریه 1974 در تصادف کشته شد. یک سال بعد جویس سهم بیوه و خانواده شریکش را به مبلغ یک میلیون دلار خرید. او در حالی کار را ادامه داد، که این قهوه خانه زنجیره ای 40 شعبه دائر کرده بود. جویس در تمام مدت دو هدف اصلی را مدنظر داشت. اینکه محصولات تازه، و صاحبان شعب خرسند باشند. بگونه ای که در زمان ریاست وی درآمد هر یک از این افراد پس از پرداخت کلیه هزینه ها، سر به 20 درصد کل فروش می زد.

 

این صنعت زنجیره ای در کانادا به سرعت رشد و ترقی کرد. به گونه ای که تا سال 1985، 200 شعبه داشت. این میزان در سال 1991 به 500 رسید. نحوه برخورد و عملکرد جویس با امور مربوطه به اندازه ای مؤثر بود، که کار بسیاری از مغازه ها و بازارهای دونات فروشی مستقل و غیرزنجیره ای را کساد کرد. اما تأثیر مهم تر این بود که شمار فروشگاه های دونات در کانادا نسبت به جمعیت آن، از همه کشورهای دیگر دنیا بیشتر شد.

پیش از آغاز دهه 1990 نام رسمی و ثبت شده این فروشگاه ها از دونات تیم با مسئولیت محدود، به گروه دونات تیم با مسئولیت محدود تغییر داده شد، که با کار واقعی آن هماهنگ گردد. کمااینکه اینک محصولات فراوان دیگر از جمله انواع ساندویچ ها و سوپ ها را هم به مشتریان خود عرضه می کند.  البته نامی که اینک بر سردر این فروشگاه ها به چشم می خورد، کلمات تیم هورتونز (بدون علامت مالکیت ’در بین دو حرف آخر آن) است.

به هر حال روند موفقیت این شرکت بگونه ای بوده، که در سال 2005 یک میلیارد و 48 میلیون دلار فروش داشت. در بهار 2010 دفتر مرکزی آن آخرین درآمد فصلی خود را 639 میلیون و 900 هزار دلار، و سود خالصش را 94 میلیون و 100 هزار دلار اعلام کرد. این شرکت تا سپتامبر 2010 سه هزار فروشگاه در داخل، و 600 شعبه در آمریکا داشت. کسانی هم که مایل بودند فروشگاهی به این نام بخرند، چیزی نزدیک به نیم میلیون دلار می پرداداختند، و از عواید خود نیز درصدی را به دفتر مرکزی می دادند، تا صرف هزینه هایی مانند اجاره فروشگاه، حق استفاده از نام، و تبلیغات شود. در سال 2012 درآمد آن رکود 3 میلیارد و 12 میلیون دلار را ثبت کرد.

 

تیم هورتونز تا سی ام ژوئن 2013، 4 هزار و 304 شعبه دایر کرده بود که به ترتیب 3 هزار و 458، 807، و بیش از 120 باب، به ترتیب در کانادا، 12 ایالت آمریکا، و کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله امارات عربی متحده، قطر، بحرین، عمان، و کویت، و یک شعبه در افغانستان قرار داشتند. همچنین قهوه و دونات های آن در فروشگاه های موسوم به اسپر اسکاتلند و ایرلند به فروش می رسند. در عین حال در اماکنی مانند بیمارستان ها، فرودگاه ها، و دانشگاه ها نیز، شعباتی را دایر کرده است.

در حال حاضر نیز 80 درصد لیوان های قهوه هایی که در کانادا به فروش می رسند، متعلق به این کسب و کار زنجیره ای هستند. براساس آخرین آمار موجود که در پایان سال 2013 اعلام شد، اینک 4485 شعبه دارد، و 42 درصد سهام  رستوران های غذاهای از پیش آماده/ حاضری (فست فود) نیز متعلق به آن می باشد.

بنابراین باید گفت گرچه همانگونه که در ادامه خواهد آمد جویس شرکت خود را فروخت و به تدریج از عضویت در هیئت مدیره تیم هورتونز نیز کنار کشید، اما اینک که 50 سال از گشایش نخستین فروشگاه آن می گذرد، این قهوه خانه زنجیره ای مهم ترین رستوران کشور در حوزه دادن خدمات سریع خوراکی به مردم کانادا به شمار می رود.

 

ویژگی های مشترک کارآفرینان موفق

 

کارآفرینان موفق در کنار خصوصیات فردی خود، ویژگی های بسیار مشابهی هم دارند. در اینجه به چند نمونه اشاره می شود.

 

1- استعداد

 

مالکولم گلدول روزنامه نگار 45 ساله کانادایی موفق شده است در ورای پیشامدهای روزانه الگویی اسرار آمیز کشف کند، و به این ترتیب کار خودش را سکه نماید. او در کتاب تحت عنوان “تک روها” به این موضوع می پردازد که تمامی موفقیت های بزرگ بشری همان قدر در آمادگی و شانس ریشه دارند، که از استعداد نشأت می گیرند. بنابراین بی تردید داشتن اسعداد از ویژگی های لازم موفقیت در هر کاری، و از جمله کارافرینی به شمار می رود.

 

2- علاقه به رشته کاری

 

تمامی کارآفرینان موفق از جمله چهار فرد نامبرده به رشته ای که در آن فعالیت داشتند، علاقمند بودند. علاقه ای که از جمله سبب شد بیل گیتس برای اینکه بتواند تابستان هم در مرکز کامپیوتر دانشگاه محل تحصیلش به کار برنامه نویسی خود ادامه بدهد، کار بر روی پروژه ای در زمینه علوم کامپیوتر به مدیریت یکی از اساتید دانشگاه را بپذیرد. یعنی فصلی که بیشتر مردم و به ویژه دانشجویان ترجیح می دهند، آن را به گردش و تفریح و به خصوص در نقاط خوش آب و هوا بگذرانند.

 

ابن علاقه در باره استیو جابز بیشتر خود را نشان می دهد. کمااینکه تنها زمانی در اوت 2011 از سمت مدیرعاملی اپل کناره گیری کرد، که مدت ها بود به سرطان لوزه المعده دچار شده بود. کمااینکه کمتر از دو ماه بعد، چشم از جهان فروبست. بنابراین در مورد علاقه اش به ادامه کار، هیچگونه شبهه مالی در میان نبود.

 

علاقه لی بیونگ- چول به کارش نیز به اندازه ای بود، که آغاز جنگ در 1950 و فتح سئول به دست ارتش کره شمالی، او را از ادامه راه بازنداشت. کمااینکه شرکتش را به پوسان انتقال داد. انتقالی که موجب موفیت های بیشتر و چشمگیرتر هم شد.

 

علاقه رانلد جویس به کسب و کار موفقی که خود در راه اندازی آن سهم اصلی را داشت به قدری بود، که حتی پس از فروش سهامش، برای مدتی دیگر همچنان به عناوین گوناگون و در سمت های کلیدی مدیریت، به تلاش برای رونق هر چه بیشتر آن ادامه می داد.

 

3-  کار نیکو کردن از پرکردن است

 

داشتن مداومت در کار یکی از مهمترین رمزهای موفقیت است.  یکی از گواهان چنین ادعایی را هم می توان در پژوهشی که روانشناس معروف کی آندرس اریکسون به همراه دو همکارش در آکادمی موسیقی نخبگان برلین در اوایل دهه نود انجام داد، جست و جو کرد. اریکسون و همکارانش به کمک اساتید این آکادمی، نوازندگان ویولن را به سه گروه تقسیم کردند. در گروه اول ویولن نوازهای طراز اول را قرار دادند. در گروه دوم آن هایی که صرفا “خوب” به شمار می آمدند، جای گرفتند. در گروه سوم هم هنرجویانی بودند، که هیچ وقت امیدی نمی رفت که نوازندگانی حرفه ای بشوند.

 

پس از این طبقه بندی، از تمامی نوازندگان ویولن یک سوال مشترک پرسیده شد. اینکه: “از همان لحظه اولی که ویولن به دست گرفته اید، تا به امروز چند ساعت تمرین کرده اید؟”

تمامی کسانی که در این سه گروه حضور داشتند، کم و بیش کار خود را در سن پنج سالگی آغاز نموده بودند. همچنین در سال های اولیه هم به یک اندازه یعنی چیزی در حدود دو یا سه ساعت در هفته، تمرین کرده بودند.

 

اما وقتی هنرجویان از میزان تمرین خود از سن هشت سالگی به بعد حرف می زدند، تفاوت های اساسی آشکار شدند. زیرا هنرجویانی که حالا به موفقیت دست یافته بودند، آن زمان از همه بیشتر تمرین کرده بودند: شش ساعت تمرین در هفته در نُه/ 9 سالگی، هشت ساعت در دوازده سالگی، شانزده ساعت در چهارده سالگی! این میزان همین طور بالا و بالاتر می رفته، تا اینکه در سن بیست سالگی به حدود سی ساعت در هفته رسیده است. در مجموع چنین هنرجویانی در سن بیست سالگی ده هزار ساعت تمرین داشته اند.

 

در عوض هنرجویانی که صرفا نوازندگان خوبی بودند، در حدود هشت هزار ساعت تمرین داشتند. آنهایی هم که امکان نداشت آینده بهتری جز مربی موسیقی شدن برایشان تصور کرد، حدود چهار هزار ساعت با ویولن خود تمرین کرده بودند. نکته جالب این پژوهش این بود که اریکسون و همکارانش نتوانستند هیچ نوازنده بالفطره ای را پیدا کنند، که با میزان ساعت تمرین کمتری به حد بالایی از نوازندگی رسیده باشد.

 

به سراغ بیل جوی هم که می رویم متوجه می شویم او با برنامه نویسی های شبانه روزی خودش در مرکز کامپیوتر، در همان سنین نوجوانی بیش از ده هزار ساعت تمرین مداوم در حوزه برنامه نویسی کامپیوتر داشته است. بنابراین برنامه نویسی های شبانه روزی او هم، دقیقا رکوردی دست نیافتنی هستند. خود بیل هم در این مورد معتقد است، که اگر 50 نفر در سراسر دنیا پیدا بشوند که در دوران نوجوانی تجربه ای مثل او داشته باشند، وی بسیار شگفت زده خواهد شد.

 

به سبب همین میزان تمرین بود که بیل جوی نوجوان، به بیل گیتس مؤسس و رئیس شرکت مایکروسافت تبدیل شد. به گفته خودش: “من در سنین نوجوانی ام شانس این را داشتم، که بیشتر از هر کس دیگری ارتباط تنگاتنگی با دنیای نرم افزار و زبان های کامپیوتری پیدا کنم. همچنین همان طور که گفتم، همه اینها به خاطر وجود زنجیره ای از رویدادهای باورنکردنی نشأت گرفته از خوش شانسی من بود.”

 

این مورد نیز، در باره استیو جابز اظهر من الشمس است. کمااینکه حتی در دوران بیماری حاضر نشد، کار را رها کند. میزان مداومت او در این باره به اندازه ای بود، که به یک مسئله عمومی تبدیل شد. کمااینکه این امر چندین سال محل مناقشه بود، که در باره مسائل در پیوند با سلامتی رئیس هیئت مدیره باید تا چه اندازه اطلاعات عرضه کرد؟ چراکه او به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت اپل، به طور مرتب از دارو استفاده می نمود. سرانجام نیز وقتی به ناچار به کار خود در این شرکت خاتمه داد، باز هم اطلاع چندانی از وضعیت جسمی خود را فاش نکرد. کمااینکه این نشریه وال استریت (وال استریت جورنال) بود که در سال 2009 فاش ساخت، که وی تن به جراحی پیوند کبد داده است. تازه این مطلب نیز ماه ها پس از آن عمل جراحی در این نشریه درج شد.

 

فراتر اینکه استیو جابز در دوران بیماری و پیش از استعفای خود، در مورد ناخوشیش حتی به هیئت مدیره اپل نیز به طور رسمی اطلاع رسانی نکرد. کمااینکه تنها در اوت 2011 که از سمت مدیرعاملی این شرکت کناره گیری نمود، در استعفاء نامه‌ اش به این هیئت، موضوع بیماری خود را پیش کشید. در این استعفاء نامه از جمله آمده: “همواره به شما گفته بودم، در صورتی که روزی بیاید که نتوانم وظایف خود را به عنوان مدیر عامل اپل ایفا کنم، شما نخستین کسانی خواهید بود، که از این موضوع آگاهی پیدا خواهید کرد. متأسفانه چنین روزی فرا رسیده است.”

 

مشاهده می شود که او این استعفاء نامه را تنها زمانی برای هیئت مدیره مورد اشاره فرستاد، که مدت ها بود به سرطان لوزه المعده دچار شده بود. کماینکه کمتر از دو ماه بعد، چشم از جهان فروبست.همچنین متن خود این استعفاء نامه به خوبی نشان می دهد، که پیش از آن حتی این مسئولان بلندپایه اپل از وضعیت جسمی او (دست کم به طور مستقیم) آگاهی نداشتند.

 

داشتن مداومت و پشتکار لی بیونگ- چول که حتی نتوانست در اداره آسیاب برنج به ارث برده  توفیق چندانی حاصل کند، دیگر نمونه قابل ذکرست. مردی که در ادامه تلاش های بی وقفه خویش سامسونگ را بنیان نهاد. شرکتی که همانگونه که آمد، اینک بزرگترین گروه بازرگانی کره جنوبی است.

 

در عین حال سخت کوشی و کار شبانه روزی رانلد جویس در اداره تنها قهوه خانه (کافی شاپ) وقت تیم هورتونز و پخت وپز در شیفت شب، سبب شد که در همان آغاز راه تعداد اینگونه فروشگاه ها به سه دوجین برسد. این در حالی بود که شریکش تنها از نام خود مایه می گذاشت. چراکه همچنان به فعالیت های مستمر خویش در حوزه ورزش ادامه می داد.

 

فراتر اینکه در 1995 هم که جویس شرکت خود را به بهای 600 میلیون دلار به ساندویچ فروشی های زنجیره ای وندیز فروخت، به فعالیت خویش خاتمه نداد. کمااینکه به ریاست عالی قهوه خانه های زنجیره ای تیم هورتونز منصوب، و در عین حال عضو هیئت مدیره ساندویچ فروشی های زنجیره ای وندیز شد.

 

در نهایت نیز تنها چیزی که منجر به کناره گیری کاملش گردید، این بود که احساس کرد حاصل تلاش های مداومش دارد به هدر می رود. کمااینکه از آنجا که می دید قهوه خانه ها خوب اداره نمی شوند، از فروش امتیازهای خود پشیمان شد. در عین حال به سبب این گونه اداره، مرتب با مسئولین دفتر مرکزی دعوا و اختلاف نظر داشت. سرانجام هم در 2001 با فروش باقیمانده سهام خویش به مبلغ 250 میلیون دلار، برای همیشه شرکت خود تأسیس کرده را ترک نمود. شرکتی که صدالبته دیگر حتی بدون کمک های او، همچنان با سرعت در راه موفقیت پیش می رود.

 

4- گذاشتن تخم مرغ ها در سبدهای گوناگون

 

هیچیک از کارآفرینان نامبرده، حیطه فعالیت خود را در یک حوزه محدود نکردند. کمااینکه مثلا شرکت راه آهن کانادا در مجمع عمومی خود که روز بیستم آوریل 2011 در تورنتو برگزار شد، اعلام کرد بیل گیتس به عنوان یک غیرکانادایی، بزرگترین سرمایه گذار خارجی این کشور به شمار می رود. چراکه از سال 2006 تا آن هنگام، 46 میلیون و 700 هزار از 458 میلیون و 600 هزار سهام عرضه شده شرکت مورد اشاره را، برای بنیاد مالی بیل و ملیندا گیتس خریداری کرده بود.

در روز بیستم آوریل ارزش کل سهام عرضه شده، 32 میلیارد دلار بود. بنابراین هر سهم بنیاد گیتس و همسرش حدود 70 دلار می ارزید، که کل داشته این بنیاد در این پیوند را به 3 میلیارد و 200 میلیون دلار می رساند.

 

گیتس در حال حاضر در کنار فعالیت در بنیاد مورد اشاره، مشاور فنی شرکت مایکروسافت، رئیس هیئت مدیره شرکت سرمایه گذاری کسکید، و رئیس شرکت کوربیس است. فعالیت و حوزه کاری شرکت سرمایه گذاری کسکید از نامش پیداست. بیش از نیمی از دارایی بیل گیتس در خارج از مایکروسافت، در این شرکت مورد استفاده می باشد. 

کار شرکت کوربس نیز صدور مجوز حق تکثیر برای عکس، فیلم‌، و ابزارهای دیداری دیگر است. این شرکت دارای مجموعه ای شامل بیش از 100 میلیون عکس، و 800 هزار نوار ویدیویی می باشد.

 

جابز نیز در سال 1986از بخش گرافیک کامپیوتر شرکت فیلم لوکاس که تولیدکننده فیلم های سینمایی و تلویزیونی است، یک گروه گرافیکی خرید. او نام پیکسار را برای شرکت جدید خود برگزید. شرکتی که تا سال 2006 فیلم ‌های پویانمایی (انیمیشن) بسیار موفق و محبوبی مانند داستان اسباب بازی (1 و 2)، زندگی یک حشره، شرکت هیولاها، در جستجوی نمو، و شگفت انگیزان را، تولید کرد. در آن سال استودیوی فیلمسازی پرآوازه والت دیسنی، پیکسار را به بهای 7 میلیارد و 400 میلیون دلار خرید. به این ترتیب جابز سهامدار اصلی شرکت والت دیسنی، و عضو هیئت مدیره آن شد.

 

همانگونه که پیشتر آمد، لی بیونگ- چول و رانلد جویس نیز در کوتاه مدتی پس از آغاز فعالیت های خویش به عنوان کارآفرین، حوزه کاری خود را گسترش کردند. کمااینکه اینک سامسونگ در زمینه های متعددی فعالیت دارد. البته رانلد جویس حوزه کاریش را به مفهوم رایج تغییر نداد. اما تیم هورتونز اینک در کنار قهوه و سایر نوشیدنی های گرم مانند چای و کاکائو، از جمله انواع نوشیدنی های سرد، ساندویچ های متنوع، سوپ های مختلف، و حتی بستنی هم، به مشتریان پرشمار خود عرضه می کند. مشتریانی که دیگر لازم نیست برای خوردن صبحانه های آماده، الزاما به رستوران های زنجیره ای غذاهای حاضری رقیب مانند مک دانلد و برگرکینگ مراجعه کنند.

 

5- داشتن انگیزه

 

بدنیست ببینیم، روانپزشکان موفقیت را در چه می دانند. دیوید مک کلاند روانپزشک دانشگاه هاروارد در سال 1960 موفقیت را در سه مقوله به راه انداختن کاری که میلیون ها دلار تولید کند و یا بردن جایزه نوبل، و در درجه دوم روابط، و سرانجام کسب قدرت، خلاصه کرد. هرسه این موارد به شخصیت ذاتی افراد و تأثیرپذیری از والدین مربوط می شود. بنابراین داشتن انگیزه بسیار مهم است.

 

رنا سابوتنیک مدیر مرکز روانشناسی مدارس و آموزش زیر مجموعه اتحادیه روانشناسی آمریکا نداشتن حرص و ولع برای دستاوردهای بزرگ و نبود انگیزه را، سبب این می داند که حتی تیزهوشان عالم، نتوانند در عمل نتایج خوبی کسب کنند.

با آنچه در باره کارآفرینان نامبرده گفته شده، نیازی نیست که در این مورد مثالی از آنان نقل کنیم.

 

6- استفاده مثبت حتی از شکست و مقولات منفی

 

1- استیو جابز

 

او بهترین نمونه استفاده از منفی ترین مقوله، برای بهترین عملکرد است. کمااینکه در 2005 یعنی حدود دو سال پس از آگاهی خویش در مورد ابتلاء به سرطان (بیماری وی در اکتبر 2003 تشخیص داده شد)، واکنشی نشان داد، که تنها از اشخاصی مانند او برمی آید. کمااینکه در سال 2005 در سخنان معروف خود در دانشگاه استنفور، از جمله خاطرنشلن کرد: همین که فکر می کنم به زودی می میرم، مهمترین ابزاری است که یاریم می‌ دهد، بهترین گزینه ها را انتخاب کنم.

 

کدامیک از ما فردی مبتلا به سرطان را می شناسیم، که پس از آگاهی به بیماری خویش اگر بیشتر وقتش را به نگرانی سر نکند، دست کم تنها در پی درمان نرود؟

 

2: لی كان هی

 

در عین حال کارآفرینان موفق اشتباه و شکست را، جزیی از روند کار می دانند. اما به روشی درست هم، با آن برخورد می کنند. مثلا لی كان هی رئیس سامسونگ از جمله بر این باورست، که همه افراد از جمله خودش اشتباه می کنند. اما تلاش می نماید، که یک اشتباه را تکرار نکند. به عبارت دیگر از نظر او اشتباه کردن تنها در صورتی مجاز است، که یک خطای خاص تکرار نشود. البته این تکرار نشدن، تنها به شخص خاطی محدود نیست.

 

فراتر اینکه او بر این باروست که برای این تکرار نشدن، اقدامی عملی هم ضرورت دارد. یعنی لازمست به محض اینکه اشتباهی صورت می گیرد، پرونده ای کامل از آن تشکیل و نگهداری شود. در این پیوند علل آن اشتباه هم باید مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. چراکه لازمست همه کارکنان  سامسونگ از آن تجربه کسب کنند. به این ترتیب هیچیک از کارکنان شرکت‌ اشتباهی را تکرار نخواهند کرد، که پیشتر همکارشان مرتکب آن شده است.

 

همچنین از دیدگاه وی ارتکاب یک اشتباه حتی بسیار بزرگ برای بار نخست، نباید به تنبیه فرد منجر شود. چراکه ثبت و نگهداری پرونده آن به داشته های سامسونگ می افزاید. سرمایه ای که می تواند در موفقیت های بعدی تأثیرگزار باشد. به گفته وی: “اگر ما از تکرار اشتباهات مشابه جلوگیری کنیم، موفقیت مان چند برابر خواهد شد.”

 

به عبارت دیگر او با ارائه راهکارهای مناسب، از اشتباه عاملی مثبت می آفریند.

 

3- بیل گیتس

 

در دهه 1990 همه کارکنان مایکروسافت امکان خرید سهام این شرکت را داشتند. بنابراین وقتی بهای سهام آن بالا می رفت، همگی ثروتمندتر می شدند. بگونه ای که 11 دست اندر کار اصلی آن از جمله گیتس و الن، هر یک سرمایه ای از یک تا 100 میلیون دلار به هم زدند. در عین حال همه دانشجویان دانشکده های بازرگانی و مهندسی برای کار در مایکروسافت فرم در خواست می فرستادند.

 

اما در سی ام دسامبر 1999 ناگهان اوضاع تغییر کرد. کمااینکه بهای هر یک از سهام مایکروسافت که روز پیش از آن به بالاترین اندازه خود یعنی 119 دلار و 94 سنت رسیده بود، در سی ام دسامبر کاهش یافت. چراکه ناگهان حوزه کامپیوتر با بی میلی مردم روبرو شد. شانزده روز بعد بیل گیتس ریاست هیئت مدیره را به استیو بالمر واگذار نمود. رئیس جدید فردی مدیر و بازرگان بود، اما به اندازه گیتس و الن اهل فناوری محسوب نمی شد. به همین سبب مایکروسافت به جای نابغه فناوری، به شرکتی تولیدی و بازاریابی تغییر کرد. شرکتی که تنها در خلال یک سال بعد، نیمی از ارزش خود را از دست داد.

 

بااینهمه در دسامبر 2000 هنوز سرمایه در گردش مایکروسافت 510 میلیارد دلار بود، که سبب می شد باارزش ترین شرکت جهان باشد. اما این میزان در ژوئن 2012 به 249 میلیارد دلار کاهش یافت. نتیجه اینکه جایگاه مایکروسافت نیز، به رده سوم ارزشمندترین شرکت جهان تنزل پیدا کرد. در حالی که برای اپل روند کاملا برعکس بود. یعنی میزان سرمایه در گردش آن از 4 میلیارد و 800 میلیون دلار در دسامبر 2000، به 541 میلیارد دلار در ژوئن 2012 رسید، و به این ترتیب باارزش ترین شرکت جهان شد.

 

اما یک دهه ترقی معکوس مایکرو سافت، دیگر ادامه نیافت. چراکه دست اندرکاران آستین بالا زدند، و اوضاع را به نفع خویش تغییر دادند. کمااینکه همانگونه که در ابتدای این نوشتار آمد، بر اساس آخرین آمار موجود مربوط به سال گذشته، اینک شمار کارکنان آن 127 هزار و 104 نفر، درآمد سال گذشته اش 77 میلیارد و 85 میلیون دلار، و درآمد خالصش در آن سال و 21 میلیارد و 86 میلیون دلار، بود

 

4- مسئولان بلندپایه سامسونگ: عرضه موفقیت آمیز گلکسی اس، در پی بحران

 

در ساعت 9:40 بامداد دهم فوریه 2010 بیست و هشت مدیر اجرایی بلندپایه بخش ارتباطات تلفن های دستی سامسونگ، در سالن کنفرانس دفتر اصلی این شرکت گردهم آمدند. نشست آنها زیر عنوان “ارزیابی وضعیت بحرانی آینده” برگزار می شد. چراکه از محبوبیت و مقبولیت تلفن های دستی این شرکت کاسته شده بود، تجربه استفاده کنندگان از آنها مناسب نبود، و آی فون داشت به اوج می رسید.

 

این در حالی بود که شرکت سامسونگ تا آن هنگام، در بازار اینگونه تلفن ها، دستی قوی داشت. کمااینکه همچنان همه ساله چند نوع جدید از آنها را به این بازار عرضه می کرد. بااینهمه دیگر نمی توانست، با سایر تولیدکنندگان تلفن های هوشمند رقابت کند. در حالی که اپل در راه موفقیت افتاده بود، و به سرعت پیش می رفت.

 

در نشست مورد اشاره، جی کی شین رئیس وقت بخش تلفن های دستی به دلایل وضعیت نامساعد این تولیدات شرکت سامسونگ پرداخت. او سبب اصلی را ارائه چندین مدل در یک زمان دانست. چراکه چنین اقدامی احتمالا سبب می شد، طراحان شرکت با عجله کار کنند. بنابراین هدف اصلی که در اختیار گذاشتن بهترین محصولات به مصرف کنندگان بود، با مخاطره روبرو می شد. او در جمع بندی سخنان خود گفت، که کمیت اهمیت ندارد. بلکه باید کیفیت محصولات عرضه شده به بازار، در کاملترین و بالاترین سطح ممکن باشد. در عین حال خاطرنشان نمود در حالی که شرکت سامسونگ همه توجه خود را به رقابت با نوکیا معطوف کرده، این شرکت اپل است، که در واقع دارد با عرضه آی فون بازار را قبضه می کند.

 

مسئولان در کل تشکیلات سامسونگ، پیام این مقام بلندپایه را به گوش جان شنیدند. کمااینکه از جمله دریافتند، شرکتشان باید آی فون خود را تولید کند. محصولی زیبا که از جمله کار با آن سریع و بدون معطلی صورت بگیرد. بنابراین گروه های اضطراری دست به دست هم دادند، و طراحان و مهندسان به مدت سه ماه در زیر فشار شدید با تمام قوا کار کردند. بگونه ای که برخی از آنان در خلال شبانه روز تنها دو یا سه ساعت می خوابیدند.

 

افراد گروه مهندسی تولید پیش از دوم مارچ تک تک ویژگی های آی فون را با تلفن هوشمندی که خودشان در دست ساخت داشتند، مقایسه کردند. سپس گزارشی 132 صفحه ای برای رؤسای خویش آماده نمودند. آنها در این گزارش به 126 نقطه ضعف این تلفن هوشمند در مقایسه با آی فون اشاره کردند. در ادامه مقرر شد، که این نقطه ضعف ها برطرف گردند.

 

سرانجام روز بیست و سوم مارچ جی کی شین طی مراسمی ویژه، با حضور بسیاری از افراد مطرح در این زمینه، و پس از یک سخنرانی کوتاه، از محصول نوین شرکت خود رونمایی کرد. این تولید نوین گلکسی اس نام داشت، که با استقبال فراوان روبرو شد.

 

مشاهده می شود که همه کارآفرینان موفق نیز، در روند کاری خود با شکست و ناکامی روبرو می شوند. اما روش برخوردشان بگونه ای است، که از همین رخدادهای ناگوار هم، به بهترین شکل بهره برداری می کنند.

 

نوآوری و داشتن دیدگاه ها و طرزتفکر متفاوت، از دیگر ویژگی هایی به شمار می روند، که تقریبا تمامی کارآفرینان موفق از آنها برخوردارند.

 

تأثیر عوامل محیطی بر موفقیت کار آفرین ها

 

اما باید دانست که در کنار ویژگی های فردی که در موفقیت افراد تأثیری انکارناپذیر دارند، موارد مهمی دیگری هم هستند، که در ایجاد کارآفرینان موفق و در نتیجه بهره مندی جامعه از ایشان، حیاتی می باشند. این موارد معمولا از حیطه قدرت این افراد خارج است. بنابراین بر عهده اجتماع و به ویژه دولت ها و صاحبان قدرت اجرایی می باشد، که شرایط لازم را برای ایشان فراهم آورند. البته نفع ایجاد چنین شرایطی، به کل جامعه می رسد، که کارآفرینان نیز جزئی از آن به شمار می روند. در زیر به طور چکیده به مهمترین شرایط لازم پرداخته می شود.

 

الف: فراهم بودن محیط مناسب و مساعد

 

همانگونه که آمد اسباب کشی خانواده جابز از سانفرانسیسکو به مانتین ویو در کالیفرنیا در دره سیلیکون در زمانی که پسرشان استیو 5 ساله بود، سبب تأثیرات عمیق بر این کودک شد. کودکی که همانگونه که گفته شد، به یکی از موفق ترین کارآفرین ها در سطح جهان تبدیل گردید.

 

دیگر عامل مثبت در شکل گیری شخصیت وی، آموزگار کلاس چهارم دبستانش بود. آموزگاری که شاگرد خردسال خویش را با توانایی ‌هایش آشنا کرد. این آشنایی در موفقیت‌های بعدی این دانش آموز نقش بسیار چشمگیری داشت. کمااینکه سبب شد استیو کلاس پنجم را به صورت جهشی طی کند، و دوره ابتدایی را یک سال زودتر به پایان برساند. اما این تأثیر تنها در یک سال پیش افتادن شاگرد مستعد خلاصه نشد. بلکه در همه دستاوردهای مثبت و چشمگیر زندگی او خود را نشان داد. بگونه ای که استیو جابز در دوران بعدی زندگیش از این آموزگار به عنوان قدیس یاد می‌ کرد.

 

سومین عامل این بود که گرچه وی از رشته تحصیلی اصلی خود انصراف داد، اما از دیگر مواهب دانشکده محل تحصیلش بهره های ماندگار و تأثیرگزار برد. زیرا پس از آن انصراف، از جمله در کلاس‌ های خوش نویسی دانشکده شرکت می‌ کرد. حضوری که در روند شغلی آینده اش تاثیری بسزا ‌بر جای گذاشت. چراکه سبب شد، فکر سبک حروف چندگانه به ذهنش خطور کند. ایده ای که همگی در کامپیوتر مکینتاش شاهدش بوده ایم. خودش نیر یک بار در این مورد از جمله ‌گفت که اگر در دانشکده وارد کلاس خوشنویسی نشده بود، مکینتاش هرگز از چندین طرح حروف (فونت‌) فاصله‌ دار مناسب برخوردار نمی شد. مزیتی که بعدا ویندوز نیز از آن نسخه برداری (کپی) کرد. بنابراین در واقع اگر ابتکار استیو جابز نبود، اینک هیچ کامپیوتری از این تسهیلات برخوردار نمی شد.

 

برای بیل گیتس مرکز کامپیوتر دانشگاه میشیگان تأثیری مشابه دره سلیکون، آموزگار کلاس چهارم ابتدایی، و شرکت در کلاس خوشنویسی برای استیو جابز را، داشت. کمااینکه همانگونه که پیشتر آمد خودش نیز خاطرنشان کرده: “من در سنین نوجوانی ام شانس این را داشتم، که بیشتر از هر کس دیگری ارتباط تنگاتنگی با دنیای نرم افزار و زبان های کامپیوتری پیدا کنم. همچنین همان طور که گفتم، همه اینها حاصل زنجیره ای از رویدادهای باورنکردنی نشأت گرفته از خوش شانسی من بود.”

 

ب: وجود و حکومت قانون

 

هیچ محصولی را نمی توان یافت، که بدون ترکیب همکاری چند فرد و یا چندین شرکت بشود آن را به بازار عرضه کرد. مثلا اگر یک مداد ساده پاکن دار را در نظر بگیریم، از سرب سیاه مغز آن گرفته تا چوب درخت سروی که دور این مغز سربی قرار می گیرد، مسی که پاک کن را نزدیک مداد نگه می دارد، و لاک و الکلی که برای جلا روی مداد زده می شود، برای تولید آن ضرورت دارند. هر یک از این اجزاء از منبعی متفاوت به دست می آیند، و در محلی مجزا ساخته می شوند، تا سرانجام در کارخانه تولید مداد مورد استفاده قرار بگیرند.

برای ساخت یک ساعت مچی نیز، از بیش از 500 قطعه استفاده می شود. قطعاتی که محصول کار افرادی از سراسر جهان هستند. حال تکلیف تولیدات پیچیده تر و با کاربری گسترده تر مانند کامپیوتر، ماشین آلات کشاورزی، خودرو، قطار، و هواپیما، که جای خود دارند.

 

اینک می توان با نگاهی موشکافانه و بی طرف به این نکته پرداخت، که تولیدات مهم بیشتر محصول چه کشورهایی هستند. مثلا اکثر هواپیماها یی که در خطوط هوایی جهان مورد استفاده قرار می گیرند (چه به صورت اجاره و چه به شکل خریداری) تولید شرکت های ایرباس، بوئینگ، و در مرتبه بسیار پایین تر، بمباردیه هستند.

 

ما در این میان نگاهی گذرا به ایرباس می انداریم، که یک شرکت هواپیماسازی اروپای است. شرکتی که بزرگترین هواپیماهای جت مسافربری جهان را تولید می کند. در عین حال پس از بوئینگ، دومین شرکت هواپیماسازی دنیا محسوب می ‌شود. کمااینکه تقریبا نیمی از هواپیماهای مسافربری و غیرنظامی جهان از محصولات آن هستند.

 

گرچه دفتر مرکزی این شرکت در شهر تولوز فرانسه قرار دارد، اما گستره کار آن سراسر قاره اروپا است. کمااینکه در آلمان، اسپانیا، و انگلستان هم، دفتر دارد. شمار این دفترها در چهار کشور نامبرده 16 باب، و تعداد کارکنان آنها 57 هزار تن می باشد. در عین حال در آمریکا، چین، و ژاپن هم، شعبه دارد. مونتاژ نهایی این هواپیما ها در کشورهای فرانسه، آلمان، اسپانیا، و چین، و به ترتیب در شهرهای تولوز، هامبورگ، سویل، و تیانجین، انجام می گیرد.

 

طبیعی است که کار در چنین محدوده گسترده ای نیاز به ایجاد اعتماد دارد، که مستلزم نهادهای قانونی متعدد و قابل اعتماد و اتکاء است. همچنین قراردادهایی ضرورت دارند، که در آنها ذکر تمامی جزئیات از جمله حقوق مالکیت بسیار حیاتی هستند. بنابراین در صورتی که محیط قانونی مناسب وجود نداشته باشد، میزان کارآفرینی بسیار اندک خواهد بود. چراکه بی اعتمادی و ناآگاهی از نتیجه کار، سبب می شود کسی رغبتی به همکاری نداشته باشد.

 

به همین سبب است که می بینیم در کشورهای موفق اقتصادی، حکومت قانون شفاف همراه با حقوق تعریف شده مالکیت، سبب پیدایش کارآفرین های بسیار موفق هم شده است. در واقع ایجاد اعتماد و محیط مناسب زیر لوای قانون، اقدامی می باشد که به نوبه خود به کارآفرین ها اجازه داده است، با استفاده از ترکیب انواع مواد و بهره بردن از نیروی کاری مردم گوناگون، ثروت و شغل تولید نمایند.

 

دیگر فایده وجود قانون شفاف این است، که در آن از جمله هزینه راه انداختن کسب و کارهای گوناگون تبیین شده است. گامی که به نوبه خود دیگر عامل راه اندازی شرکت های موفق اعم از غول هایی مانند ایرباس تا کسب و کارهای بسیار کوچک است. چراکه در این صورت کارآفرینان بالقوه می توانند به سرعت تصمیم بگیرند، اجزای متشکله کسب و کار خود را ترکیب کنند، و پس از در نظر گرفتن همه جوانب، کسب و کار خود را چه کوچک، متوسط، و یا بزرگ، راه اندازی نمایند. بنابراین وجود قانون شفاف یکی از دلایل اصلی این مسئله است که چرا برخی از کشورها ثروتمند، و بسیاری دیگر فقیر می باشند.

 

به عبارت دیگر این حاکمیت قانون یعنی تمام تدابیر و مفاد قانونی و به ویژه حقوق مالکیت و کسب و کار است، که اجازه می دهد افراد با دیگران رابطه کاری برقرار کنند. بنابراین کارآفرین های موفق به معنی واقعی کلمه به استاندارهایی نیاز دارند، که تنها نهادهای قانونی می توانند آنها را عرضه نمایند.

 

ج- روند ساده و کوتاه اخذ مجوز کسب و کار و ثبت شرکت

 

بخش مهمی از قوانین موجود در هر کشوری، صدور مجوز کسب و کار و از جمله ثبت شرکت ها است. بخشی که در برخی از کشورها آنقدر طولانی و پردردسر می باشد، که بسیاری از سرمایه گذاران به ناچار به جای استفاده از پول خود حوزه کارآفرینی، آن را در زمینه های غیرمولد به کار می اندازند. مثلا یک کارآفرین روستایی کنیایی برای به ثبت رساندن کسب و کار مورد نظر خود، باید هزینه سفر به نایروبی را متحمل گردد.

 

این امر در مورد تانزانیا و سریلانکا نیز، مصداق دارد. چراکه در این دو کشور هر کسب و کاری باید در یک اداره ثبت اسناد مرکزی در یک شهر بزرگ به ثبت برسد. البته چنین مقرراتی برای کسانی که در دارالسلام یا کلمبو زندگی می کنند، مشکلی به وجود نمی آورد. اما بر کار آفرینان بالقوه ساکنان شهرهای کوچک، تأثیر منفی مستقیم دارد. زیرا اینگونه نیست که همه جهت ثبت یک  کسب و کار از پول و وقت کافی برخوردار باشند، تا بتوانند کرایه اتوبوس بین شهرها را بپردازند، و چند روز وقت صرف انجام این کار کنند. مضافا اینکه هر متقاضی باید فرم های پرشماری را پر کند، و به ادارات گوناگونی مراجعه نماید.

 

در لبنان 65 درصد تشکیلات اقتصادی کوچک و متوسط باید برای پیش بردن روند مربوطه در تعامل با دولت، رشوه بدهند  دستفروشان خیابانی تونسی که بیشترشان از عهده کسب مجوز قانونی برنمی آیند، در ترس دائم بسر می برند، که مبادا از سوی مقامات محلی به کارشان خاتمه داده شود. یا اینکه هدف اذیت و آزار چنین مقاماتی قرار بگیرند.

 

د- تمهیدات مفید

 

در اینجاست که روشن می شود، چرا در جهان رو به توسعه این میزان عظیم از فعالیت های اقتصادی در بخش غیررسمی صورت می گیرند. کمااینکه در برخی از کشورها تا 70 درصد تولید ناخالص ملی در خارج از سیستم اقتصاد رسمی ایجاد می شود. چراکه از جمله روندهای پرهزینه دیوان سالاری و کاغذ بازی جهت ثبت کسب و کارهای جدید و سایر محدودیت ها در زمان ورود به حوزه مربوطه، می توانند در همه جا کارآفرین ها را فلج کنند. اما جوامع دارای اقتصاد بهتر و قوی تر، از سازوکارهای بهتری هم برخوردارند. سازوکارهایی که این اجازه را می دهند، که دو جوان در یک گاراژ کسب و کاری به راه بیندازند، که نتیجه بسیار موفقیت آمیزی داشته باشد.

 

این سازوکارها نتیجه تجربیات، و درس گرفتن عملی از این تجربیات هستند. کمااینکه در قرن نوزدهم برای وضع استاندار جهت انجام کسب و کار، اصلاحات قانونی در اروپا و برخی دیگر از نقاط جهان صورت گرفتند. اقداماتی که در خلال قرن پس از آن، غرب را در راه رشد سریع اقتصادی قرار دادند. در نتیجه گسترش چنین استاندارهایی، اقتصاد جهانی نیز از هنگام پایان جنگ جهانی دوم، بیشتر از برهه 2 هزار ساله پیش از این جنگ، رشد کرده است.

 

البته برداشتن چنین گام های مفیدی، تنها به کشورهای غربی محدود نمی شود. مثلا در اردن اتحادیه کارآفرین های جوان با تلاش به قانون شرکت ها اصلاحیه ای زد، که میزان حداقل سرمایه برای تأسیس شرکت های با مسئولیت محدود را کاهش داد. این امر به ثبت هزار و 800 واحد اقتصادی کوچک و متوسط منجر شد.

 

در پرو نیز مؤسسه آزادی و دمکراسی برای ساده کردن ثبت کسب و کارها و روندهای اداری راه حل هایی ارائه داد، و مالکیت تجاری را رسمی کرد. به این ترتیب بین سال های 1991 تا 1994، 381 هزار و 100 کسب و کار حالت رسمی پیدا کردند. این کسب و کارهای تازه رسمی شده تنها به سبب رهایی از درگیر بودن در کاغذبازی اداری، 692 میلیون و 500 هزار دلار پیش افتادند، و 550 هزار فرصت شغلی قانونی ایجاد کردند.

 

باید دانست که روند ساده و ارزان قیمت ثبت شرکت ها، اغلب به عنوان بخش بسیار مهمی از فضای کسب و کار اعلام می شود. همه ساله گزارش موسوم به انجام کسب و کار بانک جهانی اصلاحات ثبت کسب و کار را روشن می کند، و توجه خط مشی سازان، رهبران بخش خصوصی، و مؤسسات جهانی را، جلب می نماید. همچنین گروه دست اندر کار این گزارش با دقت تمام، میزان وقت، روش های کار، حداقل سرمایه، و کل هزینه ثبت یک نمونه شرکت با مسئولیت محدود در 168 کشور را، اندازه می گیرند. به همین سبب بیشتر کشورها از نزدیک جایگاه خود در این اندازه گیری را پیگیری می کنند. بسیاری از آنها نیز، برای بهبود این جایگاه تلاش فراوانی به عمل می آورند.

 

براساس گزارش انجام کسب و کار سال 2013، بالاترین اصلاح طلب آغار کسب و کار در سال کاری 2011-2012 کشور بوروندی بود، که یک مرکز یک مرحله ای در اداره درآمدهای خود ایجاد کرد. به این ترتیب شمار اقدامات لازم جهت ثبت کسب و کارها را از 8، به 6 کاهش داد. زمان انجام آن را هم از 13، به 8 روز رساند. همچنین هزینه کل این کار را از 117، به 18 درصد تولید سرانه ناخالص ملی کاهش داد. اقدامی که سبب گردید جایگاه این کشور از نود و نهم آغازگران کسب و کار در گزارش مورد اشاره، به بیست و هشتم ارتقاء پیدا کند.

 

در عین حال باید دانست که تفاوت بین قوانین مدون و عمل به آنها نیز، مانعی دیگر به شمار می رود. در سال های اخیر مصر یکی از بدترین نمونه های تأثیر منفی تفاوت بین قوانین نوشته شده، و عملی کردن آنها بر رفاه اقتصادی بوده است. این کشور در سال 2008 در حوزه رده بندی انجام کسب و کار، ایجاد بهبودی در زمینه هایی مانند نیاز به حداقل سرمایه برای راه اندازی کسب و کار، هزینه ثبت مایملک، و مجوز ساخت و ساز، در صدر فهرست سالانه بانک جهانی قرار گرفت. اما بسیاری از این اصلاحات ارزشمند تنها به صورت نوشته باقی ماندند، و مردم عادی مصر همچنان در تلاشند که راهی برای گذران زندگی بیابند.

 

در روسیه هم اغلب شنیده می شود که صاحبان کسب و کارهای کوچک از این شکایت دارند که به جای صرف وقت خود برای اداره کارهایشان، بیش از دو سوم از اوقات خویش را برای تعامل با بازرسان، کاغذبازان اداری، و مقامات گوناگون دولتی، سپری می نمایند.

 

فواید غیرمستقیم مالی و انسانی کارآفرینان برای جامعه خود

 

تقریبا تمامی کارآفرینان برجسته پس از رسیدن به درجه قابل توجهی از موفقیت، در کارهای انساندوستانه شرکت مؤثر دارند. مثلا بیل گیتس و همسرش دارای بزرگترین نهاد غیردولتی مبارزه با ایدز جهان به نام “بنیاد بیل و ملیندا گیتس” می باشند. این بنیاد ارزشی معادل 40 میلیارد دلار دارد. از روند کارش نیز اینگونه به نظر می رسد، که این زوج در زمان  حیات خود، 95 درصد داراییشان را صرف امور خیریه می کنند.

این دو در پیوند با مسئولیت های خویش در این بنیاد، در رخدادهای گوناگون شرکت، و ایفای نقش مؤثر می کنند. از این میان می توان به کنفرانس های جهانی مبارزه با ایدز و ویروس ناقل آن/ اچ آی وی نام برد.

 

البته استیو جابز فقید به اندازه بیل گیتس در امور خیریه مشارکت نداشت. کمااینکه در ابتدای بازگشت به اپل به عنوان مدیرعامل در سال 1997، تمام برنامه های بشردوستانه را حذف کرد. اما بعدا اپل عضو طرح محصول قرمزشد، تا بخشی از سود حاصل از فروش قسمت مشخصی از محصولاتش در آفریقا صرف مبارزه با ایدز شود. همچنین از او نقل شده که در این پیوند گفته، که هیچ شانسی برتر و بزرگتر از این نیست، که زندگی انسان‌ ها را نجات داد.

 

در عین حال برخی از کارآفرینان بزرگ به جای کمک به نهادهای تثبیت شده، خود دست به کار ایجاد سازمان های بشردوستانه می شوند. کمااینکه تیم هورتونز بنیادی به نام کودکان یتیم دارد، که خود اسمش بیانگر نوع کار و وظایف تعریف شده آن می باشد.

 

آیا عمل کردن به نصایح استیو جابز کاری عاقلانه است؟

 

پس از مرگ استیو جابز سخنرانی مشهور سال 2005 وی خطاب به دانشگاهیان، دوباره در سطحی گسترده مورد بحث قرار گرفت. او در آن سخنرانی از جمله خاطرنشان نمود که در عنفوان جوانی به ندای درونی خویش دل سپرد و گوش فراداد، تحصیلات دانشگاهی را نیمه تمام گذاشت، و در پی علایق واقعی خود رفت. البته کسی پیدا نمی شود، که بتواند بگوید او از این تصمیم خویش زیان دید. چراکه وی از معدود افرادی به شمار می رود، که عمدتا با تکیه بر نبوغ و ذهنیت خویش، به بالاترین سطوح ممکن در دنیای فناوری دست پیدا کرد.

 

اما آیا چنین موفقیتی دلیل می شود که به این نتیجه برسیم که هر دانشجویی که ترک تحصیل کند، الزاما به کلیه اهداف خود خواهد رسید؟ هرگز نباید این مهم را فراموش کرد، که جابز یک نابغه بود. بنابراین طبیعی است که اگر دانشجویان معمولی بخواهند به این نصیحت عمل کنند، قافیه را حسابی باخته اند.

 

در عین حال از استثنائات موفقی مانند افراد نامبرده در این نوشتار که بگذریم، درمی یابیم که داشتن تحصیلات در موفقیت همه و از جمله کارآفرینان تأثیر بسزایی دارد. مثلا بنیاد کارآفرینی کافمن در آمریکا در سال 2009 تصمیم گرفت در این مورد که صاحبان شرکت ها چه کسانی هستند، جزئیات بیشتری به دست بیاورد. این بنیاد در گزارش همان سال خود زیر عنوان “تشریح یک کارآفرین” که بر اساس پژوهش و بررسی در مورد 549 تن از بنیانگزاران شرکت ها در صنایع گوناگون انجام شد، حقایق جالبی را آشکار ساخت. حقایقی که بسیاری از کلیشه های رایج در مورد کارآفرین ها را به چالش می کشند. از جمله اینکه آشکار شد که بخش مهمی از آمادگی برای کارآفرین شدن، تحصیلات است. کمااینکه شرکت کنندگان در پژوهش مورد اشاره اغلب دارای تحصیلات عالی بودند. بگونه ای که تنها مدرک تحصیلی 5 درصد از آنها، کمتر از کارشناسی (لیسانس) بود.

قسمت نظرات بسته است.